۱۳۹۶ شهریور ۸, چهارشنبه
۱۳۹۶ مرداد ۳۰, دوشنبه
۱۳۹۶ مرداد ۲۵, چهارشنبه
دست کم ٧ زندانی در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶، دستکم ٧ زندانی که عمدتا متهم به ارتکاب “قتل” بودند، در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند.
این زندانیان که عمدتا متهم به ارتکاب “قتل” هستند، صبح روز دوشنبه ۲۳ مردادماه و همینطور سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ در دو نوبت جداگانه، جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر کرج منتقل شده بودند.۱۳۹۶ مرداد ۱۹, پنجشنبه
دستکم ۱۲ زندانی در بیرجند و بابل اعدام شدند
خبرگزاری هرانا – سحرگاه امروز، علاوه بر اعدام جنجالی یک کودک-مجرم در زندان شیراز، دستکم دوازده زندانی از جمله یازده زندانی از محکومان جرائم “مواد مخدر” در زندان بیرجند و یک زندانی با اتهام “قتل” در زندان بابل اعدام شدند. موج اعدام در سراسر ایران در حالی ادامه دارد که همزمان مجلس شورای اسلامی به هدف کاهش استفاده از مجازات اعدام مشغول بررسی اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحرگاه امروز پنج شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶، دستکم یازده زندانی از محکومان جرایم مواد مخدر در زندان بیرجند اعدام شدند.
هویت احراز شده هشت تن از اعدام شدگان امروز توسط هرانا به شرح ذیل است:
۱- خانی مری خالد، اهل اصفهان از بند ۱۰۵ زندان بیرجند
۲- برات عمادی، اهل درمیان از توابع بیرجند، از بند ۱۰۶ زندان بیرجند
۳- محمدرضا ایوبی، اهل بیرجند، از بند ۱۰۲ زندان بیرجند
۴- ابوالفضل یوسف پور، اهل بیرجند، از بند ۱۰۶ زندان بیرجند
۵- حاجی معزی (موزی)، اهل اصفهان، زندانی زندان بیرجند نبوده بلکه صرفا از محلی دیگر برای اجرای حکم به این زندان منتقل شده است.
۶- مهرداد باقرشمس، اهل اصفهان، زندانی زندان بیرجند نبوده بلکه صرفا از محلی دیگر برای اجرای حکم به این زندان منتقل شده است.

لازم به اشاره است این زندانیان روز گذشته به سلول انفرادی منتقل شده بودند و سحرگاه امروز حکم آنان به اجرا درآمد. هرانا پیش تر گزارشی از اعدام های پرشمار سالهای اخیر در این زندان منتشر کرده بود.
همزمان با اعدام های پرشمار زندان بیرجند گزارش می شود یک زندانی به نام “علیرضا” سحرگاه امروز در زندانی متی کلای بابل از توابع استان مازندران اعدام شد.
این زندانی متهم به “تجاوز به عنف و قتل” بود و از روزهای گذشته برای اجرای حکم در سلول انفرادی نگهداری می شد.
هیچ یک از اعدامهای فوق تاکنون توسط نهادهای قضایی اطلاع رسانی نشده اند.
در خصوص اعدام پرشمار زندانیان زندان بیرجند لازم به اشاره است نمایندگان مجلس پیش تر از قوه قضاییه خواسته بودند تا زمان پایان این بررسی از اعدام دست کم ۵ هزار زندانی محکوم به اعدام در رابطه با مواد مخدر خودداری کند با اینحال قوه قضاییه در عمل بی این خواسته بی اعتنایی پیشه کرده است.
در حالی موجی از اعدام بخصوص در رابطه با محکومان جرایم موادر مخدر در کشور، پس از ماه رمضان، مجددا به راه افتاده که مجلس شورای اسلامی در حال بررسی طرح اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و کاهش چشمگیر مجازات اعدام است.
علاوه بر ۱۲ اعدام فوق، زندان شیراز امروز شاهد اعدام علیرضا تاجیکی، کودک مجرمی بود که از سال ۱۵ سالگی متهم به قتل شده بود و در زندان به سر می برد. علیرغم درخواست مکرر نهادهای مدافع حقوق بشر و ابهامات پرونده امروز در این زندان اعدام شد.
۱۳۹۶ مرداد ۱۶, دوشنبه
شما برای خداوند و ما ارزشمند هستید

حقیقت ایمان دارید؟ شما از اینکه برای جستجوی زندگی بهتر، خانواده و دوستان خود را ترک کرده و در یک کشور غریب زندگی می کنید شاید احساس نکنید که با ارزش و مهم می باشید. ممکن است برای شما عجیب به نظر برسد، که با وجود نداشتن امنیت و وسایل ضروری زندگی در این کشور باز هم برای خدا مهم بوده و اهمیت دارید. با وجود این احساساتی را که دارید و شرایطی که فعلا در آن زندگی می کنید، قصد و هدف من این است که به شما نشان بدهم که چقدر شما با ارزش بوده و برای خدا مهم می باشید. برای این منطور من می خواهم که به اطلاع شما برسانم، این قصه گوی بی نظیر به یک جمعیت انبوهی که برای گوش دادن به سخنانش جمع شده اند چه می گوید. در واقع می خواهم که شما با خبر باشید که مجموعه این داستانها را فقط می توانید در باب 15 انجیل لوقا پیدا کنید در این باب عیسی مسیح سه داستان مختلف را پشت سر هم به شنوندگانش می گوید تا آنها را به خانه
اصلی شان بکشاند و بگوید که شما برای خدا ارزش داشته و مهم می باشید. در انجیل لوقا باب 15 آیه 4 تا 7: عیسی داستان گوسفند گم شده را می گوید. مردی وجود داشت که 100 تا گوسفند داشت. یکی از گوسفندانش از گله جدا گشته و گم شد. شبان گوسفندان آن 99 گوسفند را گذاشته به دنبال آن گوسفند گم شده رفت. شبان آنقدر گشت تا گوسفند گم شده را پیدا کرد. شبان بعد از اینکه گوسفند گم شده را پیدا کرد آن را با محبت و مهربانی بر شانه هایش گذاشته و تا گله گوسفندان حمل کرد. شبان بعد از اینکه با گوسفند گم شده اش به خانه برگشت به دوستانش که شبان می بودند گفت: بیایید یک جشن مهمانی بر پا کنیم چون گوسفند من که گم شده بود حالا پیدا شد
در باب 15 آیه 8 تا 10 انجیل لوقا: عیسی از داستان سکه گم شده سخن می گوید.زنی بود که ده سکه داشت، ولی یکی از سکه ها را گم کرد. این زن تمام روز به دنبال سکه گشت و وقتی که شب فرا رسید چراغی را روشن کرد و به جستجوی آن سکه گم شده ادامه داد. او برای پیدا کردن آن سکه گم شده تمام جای خانه را تمیز و جارو کرده و پشت هر مبل و صندلی را نگاه میکرد تا آن سکه را پیدا کند آن سکه برای آن زن آنقدر مهم و با ارزش بود که اصلا برای پیدا کردن آن بازنایستادتا اینکه پیدا کرد. وقتی که آن زن آن سکه گم شده را پیدا کرد چند تا از دوستان خود را به منزلش دعوت کرد تا به مناسبت پیدا شدن سکه گم شده جشن بگیرند
همچنین در باب 15 آیه 11 تا 24 انجیل لوقا : عیسی درباره پسر گمشده صحبت می کند. پدری بود که 2 پسر داشت پسر کوچکتر تصمیم گرفت که می خواهد برای خودش زندگی کند. او در مقابل پدرش شورش کرد و خواستار ارث خود از پدرش شد. پدرش علیرغم میل باطنی اش ارث او را داد و پسر به جای دور، به دنیایی که می خواست به طریق خودش زندگی کند رهسپار شد. پسری که پولهای فراوانی داشت، پسری که زندگی پوچ و بی فکری داشت، پسری که هر چه را برای خوش گذرانی اش
می خواستصرف می کرد و هر چه را که برای رفاه اش می خواست می خرید. به هر صورت خیلی زود پولهای این پسر تمام شد و او مجبور شد که شغل غذا دادن به خوکها را بپذیرد تا به این ترتیب بتواند با درآمد آن شکم خود را سیر کند. ورشکستگی، تنهایی و احساس درد انتخابهایش او را به خود آورد و او تصمیم گرفت که بسوی پدرش بازگردد. او به این نتیجه رسید که نیاز دارد تا از پدرش بخواهد که او را بخاطر طرز برخورد و اعمالش ببخشد. بعد از این او می خواست به پدرش اعتراف کند و بگوید که دیگر او شایسته این نمی باشد که پسرش باشد و می خواست پدرش او را بعنوان یکی از نوکران خود بپذیرد. بنابراین او بلند شده و بطرف خانه پدرش به راه افتاد. پدرش در تمام این مدت هر روز در انتظار بازگشت پسرش می بود. در آن روز وقتی پدر دید که پسرش دارد برمیگردد فورا دروازه را باز کرد و به طرف پسرش دوید، او را در آغوش گرفت و بوسید و برای پسری که گم شده بود و حالا پیدا شد خوشحال شد و شادی عظیمی کرد. پسر توانست که از پدرش طلب بخشش کند، اما وقتی که او شروع کرد که بگوید او لایق این نیست که پسرش خوانده شود و خواست که بداند اگر بعنوان یک نوکر به کار گماشته شود و او اصلا پدرش را برای این پیشامد مقصر نمی داند. در عوض پدرش یک مهمانی بزرگی ترتیب داد. مهمانان بیسار زیادی را دعوت کرد، گوساله فربه ای را سر برید بهترین ردا را به پسرش داد انگشتری در انگشتش کرد و کفش به پاهایش کرد
پدر گفت که پسرش کسی که گم شده بود حالا پیدا شده آن کسی که مرده بود حالا زنده گشت شادی کنید
به یاد داشته باشید که در هر سه حکایت چیز باارزشی گم شده بود و بعد پیدا شد. بیاد داشته باشید که در آخر هر سه حکایت جشن و شادی وجود داشت گوسفند سرگردان که گم شده بود سکه گم شده و پسری که به خود آمد. شما مانند گوسفندان گمراهی هستید که به راه خودش رفته باشد خدا در جستجوی شما می باشد. همچنین مانند سکه ای که گم شدید خدا به دنبال شما می باشد. اما شما بیشترمانند پسر شورشی می باشید که تصمیم گرفت بدون خدای پدر زندگی کند. خدا منتظر شما است که شما به خودتان بیایید(آیه 17) به گناهتان پی ببرید(آیه 18) و مشتاقانه مایل به اعتراف گناهتان باشید آیه 19-21
وقتی که این کار را می کنید، خواهید دید که خدا بطرف شما می دود (آیه 20)، گناه را می آمرزد و شما را بعنوان پسرش در آغوش می گیرد
آیه 22-24
چرا همین حالا در اینجا به خودت نمی آیی و بیدار نمی شوی. شما برای خدا مهم هستید و اهمیت دارید. از خدا فرار نکنید شما برای خدا با ارزش می باشید. ارزشی که خدا برای آن تنها پسرش عیسی را به این دنیا فرستاد تا مزد گناهان من و شما را با مصلوب شدن بر روی صلیب بپردازد. بله عیسی بر روی صلیب برای گناهان من و شما فدا شد، مرد و دفن شد و بعد از سه روز از مردگان قیام کرد و الان زنده بر روی دست راست خدای پدر بوده و شفیع ما می باشد. بله خدا این کار را کرد چون شما برای خدا ارزش دارید
عیسی بر گناه و مرگ غالب آمد و پیروز شد. او مشتاقانه منتظر شماست که بسویش بیایید. همین جا و همین حالا به خانه اصلی خود بیایید. تمام اطمینان خود را در عیسی و در کاری که او برایتان کرده یعنی در مرگش، دفنش و قیامش بگذارید و امروز به خانه اصلی تان برگردید
در باب 15 آیه 8 تا 10 انجیل لوقا: عیسی از داستان سکه گم شده سخن می گوید.زنی بود که ده سکه داشت، ولی یکی از سکه ها را گم کرد. این زن تمام روز به دنبال سکه گشت و وقتی که شب فرا رسید چراغی را روشن کرد و به جستجوی آن سکه گم شده ادامه داد. او برای پیدا کردن آن سکه گم شده تمام جای خانه را تمیز و جارو کرده و پشت هر مبل و صندلی را نگاه میکرد تا آن سکه را پیدا کند آن سکه برای آن زن آنقدر مهم و با ارزش بود که اصلا برای پیدا کردن آن بازنایستادتا اینکه پیدا کرد. وقتی که آن زن آن سکه گم شده را پیدا کرد چند تا از دوستان خود را به منزلش دعوت کرد تا به مناسبت پیدا شدن سکه گم شده جشن بگیرند
همچنین در باب 15 آیه 11 تا 24 انجیل لوقا : عیسی درباره پسر گمشده صحبت می کند. پدری بود که 2 پسر داشت پسر کوچکتر تصمیم گرفت که می خواهد برای خودش زندگی کند. او در مقابل پدرش شورش کرد و خواستار ارث خود از پدرش شد. پدرش علیرغم میل باطنی اش ارث او را داد و پسر به جای دور، به دنیایی که می خواست به طریق خودش زندگی کند رهسپار شد. پسری که پولهای فراوانی داشت، پسری که زندگی پوچ و بی فکری داشت، پسری که هر چه را برای خوش گذرانی اش
می خواستصرف می کرد و هر چه را که برای رفاه اش می خواست می خرید. به هر صورت خیلی زود پولهای این پسر تمام شد و او مجبور شد که شغل غذا دادن به خوکها را بپذیرد تا به این ترتیب بتواند با درآمد آن شکم خود را سیر کند. ورشکستگی، تنهایی و احساس درد انتخابهایش او را به خود آورد و او تصمیم گرفت که بسوی پدرش بازگردد. او به این نتیجه رسید که نیاز دارد تا از پدرش بخواهد که او را بخاطر طرز برخورد و اعمالش ببخشد. بعد از این او می خواست به پدرش اعتراف کند و بگوید که دیگر او شایسته این نمی باشد که پسرش باشد و می خواست پدرش او را بعنوان یکی از نوکران خود بپذیرد. بنابراین او بلند شده و بطرف خانه پدرش به راه افتاد. پدرش در تمام این مدت هر روز در انتظار بازگشت پسرش می بود. در آن روز وقتی پدر دید که پسرش دارد برمیگردد فورا دروازه را باز کرد و به طرف پسرش دوید، او را در آغوش گرفت و بوسید و برای پسری که گم شده بود و حالا پیدا شد خوشحال شد و شادی عظیمی کرد. پسر توانست که از پدرش طلب بخشش کند، اما وقتی که او شروع کرد که بگوید او لایق این نیست که پسرش خوانده شود و خواست که بداند اگر بعنوان یک نوکر به کار گماشته شود و او اصلا پدرش را برای این پیشامد مقصر نمی داند. در عوض پدرش یک مهمانی بزرگی ترتیب داد. مهمانان بیسار زیادی را دعوت کرد، گوساله فربه ای را سر برید بهترین ردا را به پسرش داد انگشتری در انگشتش کرد و کفش به پاهایش کرد
پدر گفت که پسرش کسی که گم شده بود حالا پیدا شده آن کسی که مرده بود حالا زنده گشت شادی کنید
به یاد داشته باشید که در هر سه حکایت چیز باارزشی گم شده بود و بعد پیدا شد. بیاد داشته باشید که در آخر هر سه حکایت جشن و شادی وجود داشت گوسفند سرگردان که گم شده بود سکه گم شده و پسری که به خود آمد. شما مانند گوسفندان گمراهی هستید که به راه خودش رفته باشد خدا در جستجوی شما می باشد. همچنین مانند سکه ای که گم شدید خدا به دنبال شما می باشد. اما شما بیشترمانند پسر شورشی می باشید که تصمیم گرفت بدون خدای پدر زندگی کند. خدا منتظر شما است که شما به خودتان بیایید(آیه 17) به گناهتان پی ببرید(آیه 18) و مشتاقانه مایل به اعتراف گناهتان باشید آیه 19-21
وقتی که این کار را می کنید، خواهید دید که خدا بطرف شما می دود (آیه 20)، گناه را می آمرزد و شما را بعنوان پسرش در آغوش می گیرد
آیه 22-24
چرا همین حالا در اینجا به خودت نمی آیی و بیدار نمی شوی. شما برای خدا مهم هستید و اهمیت دارید. از خدا فرار نکنید شما برای خدا با ارزش می باشید. ارزشی که خدا برای آن تنها پسرش عیسی را به این دنیا فرستاد تا مزد گناهان من و شما را با مصلوب شدن بر روی صلیب بپردازد. بله عیسی بر روی صلیب برای گناهان من و شما فدا شد، مرد و دفن شد و بعد از سه روز از مردگان قیام کرد و الان زنده بر روی دست راست خدای پدر بوده و شفیع ما می باشد. بله خدا این کار را کرد چون شما برای خدا ارزش دارید
عیسی بر گناه و مرگ غالب آمد و پیروز شد. او مشتاقانه منتظر شماست که بسویش بیایید. همین جا و همین حالا به خانه اصلی خود بیایید. تمام اطمینان خود را در عیسی و در کاری که او برایتان کرده یعنی در مرگش، دفنش و قیامش بگذارید و امروز به خانه اصلی تان برگردید
۱۳۹۶ مرداد ۱۳, جمعه
انتقال ۲ زندانی در زندان مرکزی ارومیه جهت اجرای حکم اعدام

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، دو زندانی از محکومان جرایم “مواد مخدر” جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان مرکزی ارومیه منتقل شدند.
هویت دو تن از زندانیان توسط هرانا؛ “سعید پورهرمزی” و “حسین شاهی” احراز شده است.
در حالی موجی از اعدام بخصوص در رابطه با محکومان جرایم موادر مخدر در کشور، پس از ماه رمضان، مجددا به راه افتاده که مجلس شورای اسلامی در حال بررسی طرح اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و کاهش چشمگیر مجازات اعدام است.
نمایندگان مجلس پیش تر از قوه قضاییه خواسته بودند تا زمان پایان این بررسی از اعدام دست کم ۵ هزار زندانی محکوم به اعدام در رابطه با مواد مخدر خودداری کند با اینحال قوه قضاییه در عمل بی این خواسته بی اعتنایی پیشه کرده است.
اشتراک در:
پستها (Atom)