۱۳۹۵ تیر ۸, سه‌شنبه

> اعدام کرامت انسان در ملاءعام

edam
هیچ کدام از کسانی که در خیابان‌ها چوبه‌ی دار بر پا می‌دارند و دانشجویان و کارگران را مقابل دیدگان دیگران شلاق می‌زنند و دانشجویان را ستاره‌دار می‌کنند یا به بند می‌کشند، سخن‌شان این نیست که قصد دارند کرامت انسانی دیگران را زیر پا بگذارند و یا حقوق بشر را نادیده بگیرند. آن‌ها نیز می‌گویند که دل در گرو رعایت شان و کرامت انسانی دارند و هدفشان برپایی حقوق بشر است و قصد دارند جرم و جنایت را در جامعه ریشه‌کن کنند.
آن‌ها که در ملاءعام اعدام می‌کنند و یا حکم به قتل ملحدان می‌دهند نیز، سخن از کرامت انسانی می‌گویند. آیت‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، قصاص را عملی می‌داند که در آن رحمت و مهربانی با دیگری نهفته است. شما وقتی کسی را که مرتکب جرمی شده است اعدام می‌کنید در واقع به او مهربانی داشته‌اید و موجب شده‌اید که او کشته بشود تا نتواند بیش از این به رفتارهای ناپسند خود ادامه بدهد، و هم در این دنیا خودش و دیگران از دست اعمال او در امان هستند و هم در آخرت به دلیل مرگ زودتر از موعد کم‌تر مرتکب گناه می‌شود؛ از این‌رو عذابش نیز کم‌تر خواهد بود.
آیت‌الله خمینی lمیگوید: “اگر امروز، یک کسی که فساد در ارض می‌کند کشته بشود، برای خودش رحمتی است، به خیال این‌که به صورت یک تادیب، نه این است که این یک چیزی باشد که برخلاف رحمت باشد. پیغمبر، رحمه‌للعالمین است و تمام جنگ‌هایی که او کرده است، دعوت‌هایی که او کرده است، همه‌اش رحمت است. این‌که می‌فرماید که: قاتلوهم حتی لا تکون فتنه بزرگ‌ترین رحمت است بر بشر. آن‌هایی که خیال می‌کنند که این آسایش دنیایی رحمت است و بودن در دنیا و خوردن و خوابیدن حیوانی رحمت است، آن‌ها می‌گویند که اسلام چون رحمت است، نباید حدود داشته باشد، نباید قصاص داشته باشد، نباید آدمکشی بکند. آن‌هایی که ریشه‌ی عذاب را می‌دانند، آن‌هایی که معرفت دارند که مسائل عذاب آخرت وضعش چی است، آن‌ها می‌دانند که حتی برای این آدمی که دستش را می‌برند برای این کاری که کرده است، این یک رحمتی است. رحمتش در آن طرف ظاهر می‌شود. برای آن کسی که فساد کن است،

۱۳۹۵ تیر ۲, چهارشنبه

لغو کنسرت‌های موسیقی؛ محل نزاع قوای قضایی و اجرایی در کجاست؟


در چند روز گذشته اظهار نظرات درباره لغو کنسرت‌ها و دلایل آنها به سطوح بالاتری از مسئولان جمهوری اسلامی رسیده و ابعاد تازه‌تری یافته است.
تازه‌ترین این اظهار نظرات دیدگاه غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضاییه است. او ضمن تایید و درست دانستن مجوز کنسرت‌های موسیقی بر این نکته تاکید کرد که "هیچ مشکلی در مجوزها نبوده و اقدام خلاف قانون و خلاف نظم عمومی هم انجام نشده" است.
اما او در این سخنرانی بر نکته‌ای دیگر انگشت تاکید نهاد که تقریبا برای برخی، از جمله علی جنتی٬ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز شائبه‌هایی را درباره مصادیق فعل مجرمانه به وجود آورده است.
آقای اژه‌ای با اشاره به دریافت "تعداد محدودی گزارش از سوی دادستان یا مراجع دیگر" و به نقل از‌ آنها گفت که "قرار است مسائل مجرمانه یا خلاف نظم عمومی اتفاق بیفتد" و دادستان در این شرایط گفته "اگر کسی بیاید و تعهد بدهد که هیچ کار خلاف نظم عمومی و عفت صورت نگیرد؛ مجوز می‌گیرید اما اگر کسی نتوانسته تعهد بدهد مجوزها لغو می‌شود و در آینده هم اگر این اتفاق بیفتد تدابیر لازم را اتخاذ خواهیم کرد."
علی جنتی بی اشاره به آقای اژه‌ای به این سخنان واکنش نشان داد و گفت: "در نیشابور کنسرت آقای کلهر که با یک نوازنده اجرا می‌کند، لغو شد و دادستان اعلام کرد که به منظور پیشگیری از وقوع جرم ما اجازه نمی دهیم. این برخورد با شهرام ناظری هم صورت گرفت. یعنی کمانچه جرم دارد؟"
البته آقای جنتی در جایی دیگر از همین اظهار نظر به مراقبت وزارت ارشاد بر جوانب کنسرت اشاره کرده و گفته است که به گروه‌های پاپ در برخی شهرستان‌ها مجوز نمی‌دهند و همچنین بر "نوع رفتارها و حرکاتی که طرفداران انجام می‌دهند، مراقبت داریم که مشکلی پیدا نشود".

جرم احتمالی مورد نظر قوه قضاییه چیست؟

اشاره آقای اژه‌ای و توضیحات آقای جنتی نشان می‌دهد محل نزاع و اختلاف نظر بین قوه قضاییه و وزارت ارشاد نه خود کنسرت و اعضاء و نوازندگان آن که در جایی دیگر است. نقطه‌ای که قوه قضاییه در آنها احتمال وقوع جرم می‌دهد؟ و می‌گوید قرار است مسایل مجرمانه یا خلاف نظم عمومی اتفاق بیفتد.
با این توصیفات طبیعی است که کمانچه آقای کلهر محل ایراد نباشد و اعتراض وزیر ارشاد نوعی تجاهل العارف به نظر برسد. تا کنون هم هیچ قاضی‌ یا دادستانی بر این نکته ایراد نگرفته و نخواسته نشان ندادن ساز در صدا و سیما را به کنسرت‌های زنده موسیقی تسری دهد.
اگر چه در این مدت به گرو‌ه‌هایی که در شهرستان‌ها اجرای موسیقی دارند تاکید کردند که بدون نوازندگان زن به صحنه بیایند و در تازه‌ترین اقدام حتی شهرام ناظری را وادار کردند تا در اصفهان نوازندگان زن را از صحنه حذف کند که پذیرش و تن دادن او به حذف نوازندگان زن از کنسرت انتقادات چندی در پی داشت.
اما باز هم در این هشدارها و حذف‌ها هیچ سخنی درباره ساز نوازندگان مطرح نشده است.
دادستان و یا قضاتی که تا کنون دستور لغو کنسرت را داده‌اند هیچ اشاره‌ای نداشتند به نوع جرمی که قرار است وقوع پیدا کند اما به نظر می‌رسد با توضیحات وزیر ارشاد مشکل اصلی در نوع رفتارها و حرکاتی است که طرفداران انجام می‌دهند. حرکاتی که مطابق سنت‌های فقهی و شرعی اگر اندکی شدید و غلیظ شود و به سمت حرکات موزون ( یا رقص) سوق پیدا کند، می‌تواند از دید دستگاه قضایی مصداق جرم و لهو و لعب باشد.
در چند سال گذشته و به مرور نوع پوشش شهروندان در ایران، به خصوص مخاطبان موسیقی تغییرات چندی داشته است که از دید مسئولان قضایی و انتظامی با پوشش‌های معمول و مورد نظر آنها فاصله دارد.
در کنار آن در برخی از کنسرت‌های موسیقی پاپ از سوی برخی از تماشاگران با خوانندگان صحنه همنوایی‌هایی در برخی ترانه‌های معروف صورت می‌گیرد که امکان دارد یکی از مصادیق جرم‌های مورد نظر دادستانی و قوه قضایی باشد.

قصاص قبل از وقوع جرم

ایرادی که منتقدان به قوه قضاییه می‌گیرند این است که آنها قبل از اینکه جرمی اتفاق بیفتد دست به قضاوت و داوری و صدور حکم زده‌اند. حتی اگر بخواهیم آن را در قاعده‌های حقوقی و قانونی هم قرار دهیم باید تلاشی صورت گیرد یک پیش‌بینی بسیار دقیقی به عمل آید تا بتواند به این پرسش پاسخ دهد که پیش بینی برای چه کسی و در چه زمانی، و به چه وسیله ای مورد استفاده قرار می گیرد؟
آیا قاضی اخلاقا و قانونا می‌تواند بدون استناد به بند‌های دقیقی از قانون به لغو یک دستور و یا حکم قانونی(صدور مجوز) دیگر رای دهد؟
در آخرین واکنش‌ها علی مظفری، رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی نیز وارد میدان شد و از وزارت ارشاد خواست که از نیروی انتظامی و دستگاه قضایی حمایت کنند، به جای آنکه ماده و قانون مطالبه کرده و پلیس و دستگاه قضایی را زیرسؤال لبته او به این پرسش پاسخ نداد که کمترین انتظار از دستگاه قضایی این است که خود به قوانین وضع شده بیشتر پای‌بند باشد و طلب ماده قانونی مورد استناد درباره لغو کنسرت‌هایی که مجوز دارند، بدیهی‌ترین درخواست از نهادی است که با حقوق و قضاء سر وکار دارد.
در چنین وضعیتی به نظر می‌رسد گره کنسرت‌های موسیقی به نقطه های بحرانی خود و از متن به حاشیه‌ رسیده است و به قول حسین علیزاده "دیگر مسئله لغو مجوز کنسرت نیست بلکه توهینی است که صورت می‌گیرد؛ توهین ادبیاتی است که در برخی روزنامه‌ها از زبان برخی افراد بازتاب داده می‌شود."
آقای علیزاده در این سخنان که روز شنبه ۲۹خرداد از طرف خبرگزاری فارس نقل شده٬ آورده که اگر خودش قدرت داشت از دست چنین افرادی شکایت می‌کرد چرا که "این افراد موسیقی را در سطح فحشا مطرح می‌کنند".
ببرند.

مصطفی کمال پورتراب، موسیقی‌دان ایرانی درگذشت


مصطفی کمال پورتراب، آهنگساز، استاد دانشگاه و موسیقی‌دان ایرانی در ۹۲ سالگی در تهران در گذشت.
مصطفی کمال پورتراب، به سال ۱۳۰۳ در تهران زاده شد. پدرش با نواختن تار آشنایی داشت و چون در پسر نیز شوق موسیقی می‌دید، در همان خردسالی برایش نی‌لبکی خرید.
مصطفی یک سال بعد نی‌لبک را به فلوت تبدیل کرد و ۹ ساله بود که در مراسمی در همدان برای پیشاهنگان فلوت می‌نواخت. در سال ۱۳۱۹ پس از به پایان بردن دبستان، با خانواده به تهران کوچ کرد و در هنرستان عالی موسیقی برای تحصیل در دوره دبیرستان نام نوشت. در آزمون نخستین، گوش بسیار حساس مصطفی توجه امتحان کنندگان را جلب کرد و آن‌ها، ساز دشوار و کم شناخته شده فاگوت را به عنوان ساز اصلی او برگزیدند. او فاگوت را نزد استادان چِک که در آن سال‌ها در استخدام هنرستان بودند، فرا گرفت.
و اما حوادث شهریور ماه ۱۳۲۰، در کار هنرستان نیز تاثیر گذاشت. استادان چک رفتند و ساز فاگوت هم چون بسیاری چیزهای دیگر به ورطه فراموشی افتاد و مصطفی به ناچار به ساز دیگر، ویولن روی آورد.
مصطفی در ارکستر هنرستان که عطاءالله خادم میثاق سرپرستی آن را بر عهده داشت، به نواختن ویولن و ویولن آلتو پرداخت، ولی با وجود شوق نواختن، بیشتر به دانستن و اندیشیدن در تئوری موسیقی رغبت نشان می‌داد.
همین رغبت آینده او را رقم زد و از او پژوهنده‌ای دقیق در قلمرو موسیقی علمی به وجود آورد. مصطفی پورتراب در سال ۱۳۲۲ مقدمات هارمونی را نزد علیمحمد خادم میثاق آموخت و در سال ۱۳۲۴ دیپلم هنرستان عالی موسیقی را در رشته تئوری و هارمونی به دست آورد.

بنیاد رشته آهنگسازی

پورتراب، پس از فراغت از تحصیل مدتی را به عنوان معلم سرود و موسیقی در مدارس عمومی و سپس به عنوان آموزگار سُلفژ و تئوری موسیقی در دوره‌های ابتدائی و متوسطه هنرستان‌های موسیقی به کار پرداخت.
در سال ۱۳۳۰ به پیشنهاد پورتراب رشته آهنگسازی نیز در هنرستان عالی موسیقی به وجود آمد و خود او از زمره نخستین شاگردان رشته آهنگسازی به شمار می‌آمد. پورتراب پس از ۹ سال توانست تحصیل خود را در این رشته به پایان برساند. پایان نامه او، نخستین آفریده جدی او در قالب یک سمفونی بود.
چندی بعد تدریس هارمونی و در پی آن آهنگسازی در هنرستان بر عهده خود او نهاده شد. در سال ۱۳۴۵، با بهره‌وری از یک بورس دولت فرانسه برای ادامه مطالعات رهسپار پاریس شد و در زمینه کنترپوان و هارمونی به فراگیری‌های بیشتر پرداخت.
در همین سفر پورتراب، در رشته موسیقی شناسی در دانشگاه سوربن نیز نام نوشت و از آموزش‌های استاد معروف نادیا بولانژه برخوردار شد.

اندیشه ها

پورتراب با تئوری و اجرای موسیقی سنتی ایران نیز آشنایی بسیار داشت. او از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۴ به استمرار در زمینه موسیقی ملی کار و مطالعه کرد و همه ردیف‌های موسیقی سنتی را با ویولن نواخت.
از سال ۱۳۳۹، به مدت پنج سال سرپرستی ارکستر شماره ۴ و یک سال پس از آن سرپرستی ارکستر زنان را در وزارت فرهنگ و هنر برعهده داشت. او در سال ۱۳۵۰، به ریاست هنرستان موسیقی ملی برگزیده شد و دوره عالی آهنگسازی را در این هنرستان نیز بنیاد کرد، ولی از سال ۱۳۴۵ از این کار کناره گرفت تا فرصت بیشتری برای مطالعه و پژوهش داشته باشد.
مصطفی پورتراب، به موسیقی ایران دلبستگی بسیار داشت و هرگز از آن جدا نشد. همه آفریده‌های او هویتی سرزمینی دارد، هرچند که از تکنیک بین‌المللی بهره‌مند شده است.
او معتقد بود که گنجینه موسیقی ملی، می‌تواند منبع الهامی ارزنده برای آهنگسازان باشد، ولی هرگونه دستکاری در متن آن را زیانبخش می‌داند. می‌توان در جوار موسیقی سنتی و بی‌هیچ دستکاری در آن، به آفرینش آثار تازه‌ای پرداخت که از تم‌ها و موتیف‌های آن ملهم شده باشد.
پورتراب ارزش‌های اصلی موسیقی ایرانی را در بداهه نوازی و مُدگردی می‌دید و می‌گفت چون امروز به دلایل مختلف به این دو ویژگی توجه کافی نمی‌شود، موسیقی سنتی ما از نظر کیفی و کمی محدود به نظر می‌آید.
آفریده های برجسته مصطفی پورتراب عبارت است از: سونات برای پیانو، سونات برای ویولن و پیانو، دو قطعه برای آواز جمعی روی رباعیات خیام، فانتزی برای ارکستر زهی و باله هفت پیکر که بر اساس منظومه معروف نظامی پدید آمده است. هفت پیکر او پیش از انقلاب اجرای موفقی در تالار رودکی داشته است.
او چند کتاب در زمینه تئوری و هارمونی از جمله تئوری موسیقی و مق‍دمه‌ای بر مب‍انی آهن‍گس‍ازی تالیف کرده و چندین کتاب دیگر ترجمه کرده است.
او تا آخرین سال‌های عمر به تدریش کنترپوان و هارمونی می‌پرداخت.
مصطفی کمال پورتراب از اعضای هیئت مؤسس و نایب‌رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران بود.
پیکر او صبح روز جمعه، ۴ تیرماه از مقابل تالار وحدت تشییع و سپس در قطعه‌ هنرمندان بهشت زهرا دفن خواهد شد.

آزیتا رفیع زاده؛ مادری دربند به خاطر باور دینی

azita-rafie-zade
خبرگزاری هرانا – آزیتا رفیع زاده، شهروند بهایی که به دلیل تدریس در موسسه علمی آزاد که مهمترین شانس ادامه تحصیلات تکمیلی شهروندان بهایی در ایران محسوب می شود بازداشت شده است، همزمان با همسر خود که به دلیل مشابه در زندان به سر می برد محکومیت جهارسال حبس تعزیری خود را می گذراند. فرزند ۶ ساله این زوج در غیاب والدین روزهای سختی را ناچارا نزد خانواده دیگری سپری می کند، گزارش پیش رو نگاهی اجمالی به شرح وضعیت خانم رفیع زاده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آزیتا رفیع‌زاده متولد اردیبهشت ۱۳۵۹، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهر تنکابن به پایان رساند و با وجود نمرات بالا و علاقه زیاد به تحصیل به دلیل بهایی بودن امکان ورود به دانشگاه‌های کشور را پیدا نکرد. در سال ۷۶ در موسسه علمی‌آزاد که امکانی برای ادامه تحصیل جوانان بهایی محروم از تحصیل در ایران بود، در رشته مهندسی کامپیوتر پذیرفته و در مقطع لیسانس فارغ التحصیل شد.
این شهروند بهایی در سال ۸۲ با آقای پیمان کوشک باغی از فارغ‌التحصیلان همان موسسه در رشته کامپوتر ازدواج کرد. وی در سال ۱۳۸۵ تا ۸۷ در کشور هند موفق به ادامه تحصیلاتش تا مقطع کارشناسی‌ارشد شد و به ایران بازگشت. او در راستای کمک به موسسه ای که در آن تحصیل کرده و زندگی علمی‌‌ خود را مدیون آن می‌دانست، مشغول تدریس دروس تحت تخصصش شد.
در اواخر خرداد سال ۱۳۹۰ و به دنبال برنامه هماهنگ دستگاه امنیتی برای تعطیلی موسسه علمی در حمله به منازل مدیران و تعدادی از اساتید این موسسه منزل خانم رفیع‌زاده نیز مورد تهاجم و تفتیش قرار گرفت و کلیه کتاب‌های اعتقادی و مکتوبات دیگر، وسایل الکترونیکی از جمله لپ‌تاپ و کامپیوتر شخصی‌اش ضبط شد.
پس از تشکیل دادگاه آزیتا رفیع‌‌زاده با اتهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در موسسه علمی‌آزاد BIHE» محکوم به ۴ سال حبس تعزیری شد. همسر او پیمان کوشکباغی نیز با همین اتهام به تحمل ۵ سال حبس محکوم شد.
خانم رفیع‌زاده در آبان‌ماه سال ۹۴ پس از دریافت ابلاغیه اجرای حکم، خود را به دادسرای اوین معرفی کرد. وی تاکنون هفت‌ماه از مدت محکومیت خود را در زندان اوین گذارنده است.
از ابتدای ورود این زندانی عقیدتی به زندان، تنها درخواست او این بود که “همسرش با اطلاع قبلی و پس از دریافت ابلاغیه اجرای حکمش به زندان بیاید چراکه آن‌ها فرزند ۶ ساله‌ای دارند که در غیاب مادرش، تنها با پدرش زندگی می‌کند و همین موضوع وابستگی او را به پدرش افزایش داده و دستگیری احتمالی بدون اطلاع قبلی به فرزندشان صدمه زیادی وارد خواهد کرد.”
اما علی‌رغم این درخواست وقتی آقای کوشکباغی برای ملاقات در تاریخ نهم اسفندماه سال گذشته به زندان اوین رفته بود، بدون اطلاع قبلی دستگیر و برای اجرای حکم به بند ۸ زندان اوین منتقل شد.
شایان ذکر است، فرزند این خانواده در غیاب والدین خود برای نگهداری به خانواده دیگری سپرده شده است.
آزیتا رفیع‌زاده درحال حاضر در بند زنان زندان اوین نگهداری می شود.



انتقال دو زندانی به سلول انفرادی برای اجرای حکم اعدام در زندان سنندج

edam 3
خبرگزاری هرانا – دو زندانی با اتهامات مربوط به مواد مخدر روز جاری جهت اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی زندان سنندج منتقل شده‌اند. این درحالی است که امروز بعدازظهر در این زندان مراسم گلریزان به مناسبت ماه رمضان برای آزادی زندانیان نیازمند مالی برگزار شده و دوساعت قبل از آن این زندانیان برای اجرای حکم اعدام منتقل شده اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز دوم تیر ماه دو زندانی با اتهامات مربوط به مواد مخدر که در زندان سنندج نگهداری می شوند برای اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی این زندان منتقل شده‌اند.
هویت این زندانیان بدین شرح توسط هرانا احراز شده است:
۱- فرزاد بیژنی فرزند محمود اتهام نگهداری۷۰۰ گرم شیشه از سال ۸۹ در زندان به سر می برد
۲- فرهاد سوری اتهام مواد مخدر
گزارش می‌شود حکم اعدام این زندانیان تا صبح فردا اجرا خواهد شد.
این درحالی است که امروز بعدازظهر در این زندان مراسم گلریزان به مناسبت ماه رمضان برای آزادی زندانیان نیازمند مالی برگزار شده و دوساعت قبل از آن این زندانیان برای اجرای حکم اعدام منتقل شده اند.

۱۳۹۵ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

اساسنامه 'شبکه ماهواره‌ای آیت‌الله مکارم' تصویب شد


شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران اساسنامه شبکه ماهواره‌ای ولایت، زیر نظر آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی را تصویب و حسن روحانی، رئیس جمهور نیز آن را تایید کرده است.
وبسایت رسمی آیت الله مکارم در اطلاعیه‌ای گفته است که شبکه ولایت "برای ادامه فعالیت در حال و آینده نیاز به تصویب اساسنامه و ثبت حقوقی" داشت و به همین منظور اساسنامه آن برای تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی داده شد.
شبکه ولایت از سال ۱۳۸۹ زیر نظر آقای مکارم تاسیس شده و اداره می‌شود.
این شبکه، که دفتر آن در قم است، در وبسایت خود گفته است که برنامه‌هایش تقریبا در تمام مناطق جهان، به جز جنوب آفریقا و استرالیا، قابل دسترسی است و شمار مخاطبانش در مجموع به ۴۰ میلیون نفر می‌رسد.
وبسایت رسمی آیت‌الله مکارم نوشته است که با طی تشریفات قانونی هم اکنون شبکه ولایت "دارای شخصیت حقوقی مستقل" گردیده است.
بنا به تفسیری که شورای نگهبان در سال ۱۳۷۹ از از اصل ۴۴ قانون اساسی ایران داده است "تأسیس‌ و راه‌ اندازی شبکه‌های خصوصی رادیویی و تلویزیونی به‌ هر نحو مغایر این‌ اصل‌" است.
شورای نگهبان گفته است: "انتشار و پخش‌ برنامه‌های صوتی و تصویری از طریق‌ سیستمهای فنی قابل‌ انتشار فراگیر (همانند ماهواره‌، فرستنده‌، فیبر نوری و غیره‌) برای مردم‌ در قالب‌ امواج‌ رادیویی و کابلی غیر از سازمان‌ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران‌ خلاف‌ اصل‌ مذکور است."

دادستان تهران: آگهی دادن به شبکه‎های ماهواره‌ای خارج از ایران جرم است


عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران اعلام کرد که در صورت تبلیغ فیلم‌های سینمایی ایرانی در شبکه‌های ماهواره‌ای، از اکران این فیلم‌ها در سینماهای ایران جلوگیری و با دست اندرکاران این فیلم‎‌ها برخورد خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، آقای دولت‎آبادی با اشاره به قانون جرایم رایانه‌ای گفت که تبلیغ در شبکه‌های ماهواره‌ای "جرم" است.
او گفت: "از وزارت ارشاد می‌خواهیم به موضوع فیلم‌هایی که در شبکه‌های ماهواره‌ای معاند تبلیغ می‌شود، ورود کند و همچنین سازمان صداوسیما و شهرداری زمینه را برای تبلیغات فراهم کند تا فیلمسازان برای تبلیغ آثار خود سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای معاند نروند."
در هفته‌های گذشته پخش تیزرهای چند فیلم از شبکه‌های ماهواره‌هایی با واکنش نهادهای نظارتی و قضایی رو به رو شده است.
دو روز پیش امیر رفیعی٬ تهیه کننده فیلم مستند "من ناصر حجازی هستم" گفت که پیرو شکایت صدا و سیما در خصوص پخش آگهی این فیلم در شبکه ماهواره‌ای جم تی‌وی به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار و پس از صدور قرار وثیقه، آزاد شد.

یک هفته بی خبری پس از بازداشت لیلا عبدی نژاد نوکیش مسیحی

nokish-bazdasht
خبرگزاری هرانا – لیلا عبدی‌نژاد نوکیش مسیحی اهل مهرشهر کرج یکشنبه شب گذشته در منزل مسکونی‌اش بازداشت شد. این شهروند کرجی تاکنون با خانواده‌اش تماسی نداشته و گفته شده وی در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، لیلا عبدی نژاد فرزند موسی متولد ۱۳۵۶، متاهل و نوکیش مسیحی اهل مهرشهر کرج در استان البرز از یک‌شنبه شب گذشته توسط ماموران امنیتی در منزل مسکونی‌اش بازداشت شده است.
یک منبع نزدیک به خانواده عبدی‌نژاد با اعلام این خبر در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: “یک‌شنبه شب گذشته ماموران بدون ارائه حکمی وارد خانه خانم عبدی می شوند.”
این منبع مطلع در ادامه افزود: “ماموران پس از جستجوی خانه تعدادی کتاب‌های مذهبی و خانم عبدی‌نژاد را با خود می‌برند.”
منبع نزدیک به خانواده عبدی‌نژاد در مورد دلایل بازداشت وی در پایان تاکید کرد: “به پدر و همسر خانم عبدی اعلام کرده اند اتهام وی تبلیغ دین مسیحیت است. با پیگیری‌های خانواده مشخص شده گویا خانم عبدی در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود اما تا کنون هیچ‌گونه تماسی با خانواده نداشته است.”

بازداشت و بی خبری از امید فیضی زاده شهروند بوکانی

bazdasht kargar
خبرگزاری هرانا – امید فیضی‌زاده شهروند اهل بوکان روز یکشنبه گذشته در پی احضار و مراجعه به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد. از سرنوشت وی پس از بازداشت اطلاعی در دست نیست.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امید فیضی‌زاده ۳۲ساله فرزند جعفر، دارای یک فرزند و اهل بوکان، صبح روز یکشنبه گذشته حوالی ساعت ۱۱صبح در پی احضار و مراجعه به اداره اطلاعات این شهر بازداشت شده و تاکنون اطلاعی از سرنوشت وی به دست نیامده است.
یک منبع نزدیک به خانواده فیضی‌زاده با اعلام این خبر در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: “آقای فیضی زاده معمار است و یک هفته پیش جهت پروژه انجام کار به کردستان عراق سفر کرده٬ بعد از دو روز از برگشتن وی روز یکشنبه بازداشت شده است.”
این منبع مطلع همچنین افزود: “او در سال ۸۲ به مدت ۷۲ روز به اتهام ارتباط با یکی از احزاب کُرد در اطلاعات مهاباد بازداشت بوده که سرانجام در دادگاه انقلاب مهاباد با کفالت آزاد شد. که این بار هم احتمال دارد به همان بهانه دیدار با احزاب کُرد در کردستان عراق بازداشت شده باشد.”

۱۳۹۵ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

اعدام سه زندانی در مشهد

edam dar zendan markazi mashhad
خبرگزاری هرانا ـ سه زندانی که به اتهام “قاچاق مواد مخدر” به اعدام محکوم شده بودند، در زندان مرکزی مشهد به دار آویخته شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، این سه مرد ۳۰ ، ۳۵ و ۴۰ ساله بودند که بر اساس حکم صادره از شعبه اول اجرای احکام دادسرای انقلاب مشهد به اتهام “حمل مواد مخدر” به اعدام محکوم و سحرگاه هفدهم خردادماه در زندان مرکزی مشهد به دار آویخته شدند.