ماهنامه خط صلح – انتشار خبر گورخوابی عدهای از هموطنان بی خانمان، و برخورد مورد انتظار خشن با آنان -که چرا لابد بدون مجوز و پرداخت عوارض و مالیات، پیشاپیش و قبل از فوت به استقبال خانهی ابدی رفتهاند-، موجی از حیرت و اندوه را در جامعهی ما به وجود آورده است. بازنشر این واقعهی تلخ و واقعیت شرمآور در شبکههای اجتماعی، موجی از واکنشها و سخنان را در جامعه ایجاد کرد. هرچند ما خیلی زود فراموش میکنیم و این فراموشکاری به رسانهها، سازمانهای متولی، احزاب و جناحها نیز سرایت کرده و پس از نو شدن سال میلادی و مطرحشدن حاشیههای سیاسی، این موضوع نیز به فراموشی سپرده شد. و الان با قاطعیت میتوان گفت که گورخواب ها بازهم فراموش شدهاند.
در واقع هرچند گزارش ماه پیش روزنامهی شهروند دربارهی گورخوابها که نمونهی وظیفه شناسی رسانهای در قبال شهروندان جامعه است، بسیار تکان دهنده و تاثیرگذار بود، اما متاسفانه در این راه استمرار و پایمردی دیده نمیشود.
اینکه در کشورمان انسانهای نیازمندی برای زندگی به مرگ پناه بردهاند، تلنگری بر حکومت و تک تک ماست. واقعیت آن است که با دو رویکرد میتوان به سراغ حل اینگونه پدیدههای تلخ اما واقعی رفت. رویکرد اول نگاه به علتهاست؛ اینکه چه دلیلی موجب این بی پناهیها شده، دارای پاسخی سیستمی است و با لحاظ ابعاد مختلف اجتماعی از جمله نظام آموزشی، اخلاقی، اقتصادی، مدیریتی و رفاهی تحلیل میشود. اما در رویکرد دوم، معلولها محور تحلیل قرار میگیرند و از اینرو بدون توجه به دلایل ریشهای، صرفاً از سر احساسات و به صورت موردی داوری خواهیم کرد و در نتیجه پاسخهایمان مقطعی خواهد بود. اگر بخواهیم از سر انصاف سخن بگوییم ظهور پدیدههایی چون گورخوابی محصول بی توجهی دائمی به افراد نیازمند، ضعف نهادهای حمایتی در انجام وظایف ذاتی خویش، ناتوانی حکومت در تامین نیازهای اساسی برخی شهروندان، عدم کارایی سیاستهای قبلی، حیف کردن بودجه تخصیصی در امور غیرمرتبط و ضعف نهادهای نظارتی است. کرامت انسانی شهروندانمان را باید بیش از این حفظ میکردیم. باید شجاعانه معذرت خواست و با راهکارهای کوتاه مدت و بلند مدتِ موثر به درمان ریشهای موضوع پرداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر