۱۳۹۳ اسفند ۹, شنبه

> بازگشت حسین رونقی به زندان اوین

hossein ronaghiخبرگزاری هرانا – حسین رونقی، وبلاگ نویس زندانی که در مرخصی استعلاجی از زندان به سر می برد با توجه به عدم تمدید مرخصی جهت تحمل حبس به زندان اوین بازگشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران صبح امروز نهم اسفندماه حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی که در مرخصی استعلاجی از زندان به سر می برد جهت تمدید مرخصی خود به زندان اوین مراجعه کرد که با توجه به مخالفت مسئولین مربوطه با تمدید مرخصی این زندان وی بازداشت و به قرنطینه زندان اوین منتقل شد
حسین رونقی ملکی به اتهام تاسیس جمعیت غیرقانونی و عضویت در گروههای مشابه از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است. آقای رونقی از مشکلات کلیوی پیشرفته رنج میبرد.


۱۳۹۳ اسفند ۸, جمعه

لغو کنسرت علیرضا قربانی؛ وزارت ارشاد مجوز داد و دادستانی اجازه نداد



کنسرت علیرضا قربانی، خواننده موسیقی سنتی، و ارکستر اشتیاق در دانشگاه آزاد گلبهار نزدیک مشهد، با وجود داشتن مجوز از وزارت ارشاد، با حکم دادستانی چناران لغو شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) علی رضوی، مدیر ارکستر اشتیاق، گفته است: "قرار بود این کنسرت در شامگاه ۶ و ۷ اسفند به روی صحنه برود، اما ظهر روز گذشته (٦اسفند) به ما خبر دادند که اجرا لغو شده است."
او گفت که اعضای گروه به تهران بازخواهند گشت.
صاحبنظران فرهنگی، میزان قدرت و نفوذ وزارت ارشاد را در دفاع از عملکرد خود و مجوزهایی که در زمینه های مختلف صادر می کند، ناچیز می دانند. کارشناسان، عدم توانایی وزیر ارشاد و معاونانش در دفاع از آثار و برنامه های مجوزگرفته و ناهماهنگی میان مسئولان ارشاد در تهران و شهرستان ها را سبب ناامنی حرفه ای و اقتصادی در عرصه هنر می دانند.
عملکرد وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی در این سال ها مورد انتقاد گروه های مختلف بوده است. بسیاری از هنرمندان از سختگیری و عدم صدور مجوز نشر کتاب، ساخت و اکران فیلم‌ها، آلبوم های موسیقی، و اجراهای تئاتری گلایه می کنند. از سوی دیگر گروه های تندرو از جمله گروه موسوم به انصار حزب الله و نیز برخی مراجع تقلید و امامان جمعه در شهرستان ها با انتقاد از مجوزهای صادرشده از سوی وزارت ارشاد، انتقادهای شدیدی را متوجه این وزارتخانه کرده اند و در بسیاری از موارد موفق به لغو برنامه های هنری شده اند.
همچنین مجید احدزاده، تهیه‌کننده برنامه، گفته است که مجوز برگزاری این کنسرت یک ماه پیش از سوی فرمانداری، ‌نیروی انتظامی و اداره فرهنگ و ارشاد استان گرفته شده بود ولی دادستان عمومی و انقلاب چناران اجازه برگزاری کنسرت را نداد.
در شهر مشهد هیچ گونه کنسرت موسیقی برگزار نمی شود و به همین دلیل هنرمندان در شهرهای اطراف مشهد، کنسرت های خود را برگزار می کنند.
او گفته است که مبلغ ۸۰ میلیون تومان برای برگزاری این کنسرت هزینه شده است و مبلغ ۸۸ میلیون تومان بلیت به مردم فروخته شده بود.
آقای احدزاده گفته است که نامه لغو برنامه از جانب دادستانی "شدیداللحن" بوده و گفته است که با وجود داشتن مجوز از وزارت ارشاد، احتمال اینکه این کنسرت برگزار شود فقط ۵ درصد است.
در سال های اخیر، شماری از برنامه های هنری در شهرستان ها با وجود داشتن مجوز از سوی وزارت ارشاد، به دلایل مختلفی از جمله اعتراضات گروه های سنتی و تندرو و تصمیم‌گیری مقام های محلی، پیش از اجرا لغو شده است، از جمله اواخر دی امسال کنسرت گروه لیان در شیراز لغو شد.

چهل و ششمین شماره از ماهنامه‌ی خطِ صلح، منتشر شد


khate solh 46

چهل و ششمین شماره از ماهنامه‌ی خطِ صلح، منتشر شد

خبرگزاری هرانا- چهل و ششمین شماره از ماهنامه‌ی خطِ صلح ویژه اسفندماه ۹۳ منتشر شد.
khate solh 46علاوه بر مطالب فوق الذکر، به مناسبت سالگرد بازداشت‌‌ها و هجمه‌ی دستگاه امنیتی بر علیه فعالین حقوق بشر در ۱۱ اسفندماه سال ۸۸، گفتگوی زنده‌یاد “جمال حسینی”، سردبیر اسبق هرانا در این خصوص بازنشر شده است…
لینک دانلود مستقیم ماهنامه:
http://www.peace-mark.org/wp-content/uploads/2015/02/46-1.pdf
وب سایت خط صلح
http://www.peace-mark.org/
لینک مستقیم مندرجات این شماره ماهنامه خط صلح:
برای دانلود روی تصویر کلیک کنید
پرونده‌ی ویژه‌ی این شماره از ماهنامه‌، “جایگاه حقوق بشر در انقلاب بهمن ۵۷″ نام‌گذاری شده است.
بر این اساس، گفتگویی با “سید ابوالحسن بنی‌صدر”، نخستین رئیس جمهوری ایران صورت گرفته است و از وی در مورد موضوعاتی که پس از گذشت سال‌ها، هم‌چنان با ابهاماتی رو به رو است، سوالاتی پرسیده‌ شده است.
هم‌چنین، اقتراحی در باب حقوق بشر و انقلاب بهمن ۵۷ در گفتگو با “دکتر ناصر زرافشان”، “دکتر محمد ملکی”، “محسن رضوانی”، “عباس سماکار”، “دکتر فریبرز رئیس‌دانا”، “حسن شریعتمداری”، “احمد منتظری” و “هدایت‌الله متین‌دفتری”، هشت تن از انقلابیون و فعالین سیاسی صورت گرفته است.
در این شماره مطالب و یادداشت‌هایی از “رضا علیجانی”، “مجتبی واحدی”، “محمد حبیبی”، “مرتضی کاظمیان”، “رضا نجفی” و غیره نیز خواهید خواند.

۱۳۹۳ اسفند ۷, پنجشنبه

از عامل جدید طلاق تا بزرگداشت مرد گریم ایران



وزیر ارشاد: نمی‌شود که فقط یک فکر به جامعه تزریق شود



علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، گفته است: "برخی فکر می‌کنند افکارشان از آسمان و از منبع وحی الهام گرفته شده و فقط باید به آنها توجه کرد و افکار آنها را مطرح کرد در حالی که ما چنین اعتقادی نداریم و نمی‌شود که فقط یک فکر به جامعه تزریق شود."
آقای جنتی امروز پنجشنبه ۳۰ بهمن در دانشگاه امیرکبیر گفته است: "هیچ کس نمی‌تواند امروز چشمش را ببندد و بگوید کاری با تحولات جهانی نداریم. ما نمی‌توانیم فقط به فکر خودمان بسنده کنیم. باید از فکر و اندیشه‌های دیگران هم استفاده کنیم و همچنین به آنها هم فکر دهیم و از فناوری‌های موجود بهره‌مند شویم."
علی جنتی از وجود "دو تفکر در ایران" یاد کرده و گفته است: ‌"یک تفکر می‌گوید که به ملت اجازه دسترسی به اطلاعات از طریق ماهواره، مطبوعات و شبکه‌های مجازی بدهیم و مردم خودشان فکر صحیح را تشخیص می‌دهند اما تفکر دیگر در برابر این نوع تفکر قرار دارد که می‌گوید هر فکری که از بیرون بیاید فکر مسمومی است و حتما باید با آن مقابله کرد. اگر این تفکر از شبکه‌های ماهواره‌ای باشد باید جلوی آن را گرفت و در مسیر آن پارازیت انداخت و اگر این تفکر در فضای مجازی باشد باید آن را فیلتر و با آن مقابله کرد."
پارازیت‌اندازی برای جلوگیری از دسترسی مخاطبان داخل ایران به برنامه‌های تلویزیون های ماهواره ای، به خصوص تلویزیون های فارسی زبان مستقر در خارج از مرزها، پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری رواج یافته و در طول این سال ها کم و بیش ادامه یافته است.
علی جنتی درباره دیدگاه دولت فعلی ایران در این زمینه گفته است:‌ "این دولت معتقد است که ما باید مراقب باشیم؛ مخصو
به گفته مقام های ایرانی ۹.۵ میلیون نفر در ایران از شبکه وایبر و نزدیک به ۴ الی ۴.۵ میلیون نفر از فیس بوک استفاده می‌کنند.
در سال‌های گذشته مسئولان ارتباطات در ایران کوشیده‌اند از راه‌های مختلف دسترسی کاربران را به محتوایی که در اینترنت منتشر می‌شود و آن را "ناسالم" می‌دانند جلوگیری کنند و در حال حاضر، شماری از وبسایت‌های اینترنتی و سرویس‌ها و شبکه های اجتماعی و ارتباطی از جمله فیسبوک و توییتر نیز در ایران فیلتر هستند.
با این حال، علی جنتی، پیشتر، استفاده کاربران ایرانی از شبکه های اجتماعی را "اجتناب ناپذیر" و استفاده آنها از فیلترشکن را "یک پدیده اجتماعی" خوانده بود.
استفاده شهروندان ایران از نرم‌افزارهای ارتباطی نظیر واتس‌اپ، اینستاگرام و وایبر نیز در ماه‌های اخیر موضوع اظهارنظر مقام‌های ایرانی بوده و برخی از مقام‌های محافظه‌کار خواهان مسدود کردن دسترسی به این نرم‌افزارها هم شده‌اند.
یکی از راه‌ها، ایجاد وب‌سایت‌های مشابه برای سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی محبوب و مورد توجه بوده است.
به تازگی و هم‌زمان با سالگرد انقلاب ایران، وزارت ارتباطات ایران از دو موتور جستجو به نام‌های پارسی‌جو و گرگر رونمایی کرد که کلمات مورد جستجوی کاربران را فقط در سایت‌های فیلتر نشده در ایران جستجو می‌کند و در اختیار کاربر می‌گذارد.

'در یک سال و نیم گذشته، جامعه فاسد نشد'

علی جنتی همچنین در زمینه سانسور کتاب در ایران گفته است: "افراد صاحب فکر می‌توانند کتاب بنویسند البته قانون مواردی را منع کرده اما خارج از آن باید اجازه داد تا افراد صاحب فکر نظرشان را ارائه دهند و ما در این یک سال و نیم گذشته شاهد هستیم که بسیاری از کتاب‌هایی که قبلا بی‌جهت به آنها خرده گرفته می‌شد اجازه چاپ داده شد و شاهد بودیم که در این یک سال و نیم جامعه فاسد نشد."
با این حال، شماری از ناشران از تاکید وزارت ارشاد بر بررسی مجدد تعدادی از کتاب های مجوزدار و چاپ شده در سال های پیش خبر داده اند و از وجود سختگیری های تازه ای در حوزه سانسور و صدور مجوز کتاب سخن گفته اند.
از زمان روی کار آمدن دولت آقای روحانی، او و مقام‌های مربوط بارها تاکید کرده‌اند که می‌خواهند نظارت بر حوزه فرهنگ را از دولت به اهل فرهنگ و هنر واگذار کنند.
در زمینه چاپ و انتشار کتاب اقدام‌هایی از جمله سپردن ممیزی به "هیئت نظارت بر ضوابط نشر" به جای وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در حال اجرا است.
اما این اقدامات انتقاد محافظه‌کاران و منتقدان را به دنبال داشته و مراجع مذهبی هم بارها درباره تساهل و تسامح در حوزه فرهنگ از زمان روی کار آمدن دولت آقای روحانی انتقاد کرده‌اند.
صا باید از نسل نو و کودکان و فرزندان‌مان مراقبت کنیم تا از آثار سوء برخی اطلاعات وارداتی جلوگیری شود اما در عین حال باید فضا را باز بگذاریم که همه به اطلاعات دسترسی داشته باشند. در حوزه مطبوعات اگر مطالبی ضدامنیت ملی و توهین به مقدسات و مطالب ضد اخلاق وجود داشته باشد بایستی جلوی آن گرفته شود ولی فارغ از این موضوع، اشخاصی که صاحب فکر و اندیشه هستند می‌توانند صحبت کنند و ملت ما خودش موضوعات را تشخیص می‌دهد و می‌فهمد."

درگیری و بازداشت فعالان عرفان حلقه در تجمع مقابل دادگاه انقلاب


11009851_733107606808486_1585097024132539417_n

درگیری و بازداشت فعالان عرفان حلقه در تجمع مقابل دادگاه انقلاب/ تصویری

خبرگزاری هرانا – امروز ۶ اسفندماه همزمان با اعلام تشکیل دادگاه محمدعلی طاهری صدها تن از فعالان گروه عرفان حلقه در مقابل دادگاه انقلاب در حمایت از وی دست به تجمع زدند. در این تجمع که با دخالت ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی به خشونت کشیده شد تعدادی از شهروندان معترض نیز بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، همزمان با اعلام تشکیل دادگاه محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه، صدها نفر از شهروندان و فعالان گروه عرفان حلقه از ساعت ۹ تا ۱۱ صبح در مقابل دادگاه انقلاب در حمایت از آقای طاهری با در دست داشتن عکس و دست نوشته‌هایی حضور یافتند که با دخالت ماموران لباس شخصی و نیروی انتظامی مستقر در صحنه تجمع مسالمت آمیز آنان به خشونت کشیده شد.
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت «ماموران در حالیکه با گاز اشک آور سعی در متفرق کردن جمعیت داشتند افراد حاضر را با باتوم و مشت و لگد مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و تعداد زیادی نیز بازداشت شدند.»
این منبع مطلع افزود؛ «ازدحام جمعیت باعث شد نیروی انتظامی مغازه‌ها، فروشگاه اتکا و پمپ بن
یک منبع مطلع به گزارشگر هرانا گفت: «صبح امروز زیبا محمدیان همسر آقای طاهری و برادر او و محمود علیزاده طباطبایی وکیل آقای طاهری در محل شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حاضر شدند اما پیش از ظهر به آنان گفته شده که دادگاه به زمانی دیگر موکول شده است. گفته میشود اکثر بازداشت شدگان تا عصر امروز آزاد شدند.»
لازم به ذکر است در آبانماه سال جاری رسانه های نزدیک به دستگاه امنیتی حکومت ایران از محکومیت آقای طاهری به شش حال حبس تعزیری خبر دادند، همچنین آقای طاهری پیشتر در سال ۱۳۹۰ توسط دادگاه انقلاب به اتهام توهین به مقدسات، مداخله در امور پزشکی و لمس بیماران مونث به پنج سال حبس تعزیری، پرداخت جزای نقدی و ۷۲ ضربه شلاق محکوم شده بود. آقای طاهری تاکنون چندین بار بازداشت شده است، آخرین مورد بازداشت وی در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ صورت گرفته است.
حکومت ایران، از سال ها پیش مقابله با آیین های معنوی ناسازگار با مفاهیم سنتی اسلام را در دستور کار قرار داده و بسیاری از رهبران و پیروان این گونه آیین ها را تحت تعقیب قرار داده است. در جمهوری اسلامی ایران، از این آیین ها با عناوینی همچون “عرفان های کاذب” یا “عرفان های نوظهور” یاد می‌شود.

زین آن ناحیه را تعطیل کند. پس از گذشت دو ساعت که مأموران امنیتی موفق به پراکندن جمعیت نشدند، با آوردن نیروهای یگان ویژه معترضین را به سمت کوچه‌های اطراف متفرق کردند.»
یکی دیگر از شرکت کنندگان در تجمع از مشاهداتش به گزارشگر هرانا گفت: «با حمله نیروهای انتظامی به تجمع کنندگان درگیری سختی شکل گرفت یکی از ماموران یک زن را که با مداخله اش باعث جلوگیری از بازداشت فرزندش می شد طوری به سویی پرتاب کرد که سر زن به جدول کنار خیابان کوبیده شد در جایی دیگر یک پلیس، زنی را که بر زمین افتاده بود مورد حمله قرار داد و با پوتین ضربات محکمی به پاهای زن می‌زد.»

۱۳۹۳ اسفند ۶, چهارشنبه

آغاز ریاست جمهوری روحانی انتظاراتی را در مورد بهبود وضعیت حقوق بشر به همراه داشت



در این گزارش آمده است که انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری در ژوئن سال ۲۰۱۳ این امید را پدید آورده بود که دولت او به "اصلاحات بسیار ضروری" در زمینه وضعیت حقوق بشر در ایران مبادرت خواهد کرد اما تا پایان سال ۲۰۱۴، حرکت چندانی در این راستا دیده نشد و تلاش‌های دولت مثلا برای کاهش محدودیت شدید بر مراکز علمی و دانشگاهی با واکنش بازدارنده محافظه کاران مجلس مواجه گردید.
در سال ۲۰۱۳، رئیس جمهوری ایران "منشور حقوق شهروندی" را جهت اظهار نظر پیشنهاد کرد اما این منشور همچنان به صورت یک پیش‌نویس باقی مانده و حمایت لازم از حقوق انسانی ایرانیان، به خصوص حق حیات، حق عدم تبعیض و حق مصونیت از شکنجه به عمل نیامده است. به همین دلیل، شورای حقوق بشر سازمان ملل ماموریت گزارشگر ویژه این شورا برای ایران را تمدید کرد در حالیکه مقامات ایرانی از دادن اجازه ورود به او خودداری ورزیده‌اند. در ماه اکتبر، شورای حقوق بشر در بررسی دوره‌ای پرونده ایران، نسبت به شرایط وخیم حقوق بشری این کشور و عدم اقدام دولت در اصلاح این شرایط ابراز نگرانی عمیق کرد و خواستار اجرای پیشنهادهایی شد که در سال ۲۰۱۰ مطرح شده بود. ایران گفته است که تا جلسه بعدی شورا در ماه مارس، در این مورد اظهار نظری نخواهد کرد.

آزادی بیان، اجتماع و تجمع

میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، از شخصیت‌های مخالف، همچنان بدون ایراد اتهام و محاکمه در حبس خانگی باقی ماندند و دهها زندانی عقیدتی، از جمله منتقدین حکومت، روزنامه‌نگاران، حقوقدانان، فعالان اتحادیه‌های کارگری، فعالان دانشجویی و مدافعان حقوق زنان و اقلیت‌ها صرفا به دلیل پیگیری مسالمت‌آمیز حقوق انسانی خود گرفتار زندان هستند و به خصوص روزنامه‌نگاران به خاطر گزارش‌های انتقادآمیز از مقامات، هدف پیگرد و مجازات قرار گرفتند.
این گزارش یادآور می‌شود که اگرچه رهبر و رئیس جمهوری و سایر مقامات ارشد حکومتی همگی از امکانات رسانه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، توئیئر و اینستاگرام برای ارتباط با مخاطبان استفاده می‌کنند، حکومت همچنان به فیلتر کردن اینگونه وبسایت‌ها ادامه می‌دهد و در ماه سپتامبر و پس از انتشار مطالب طنزآمیز در مورد آیت‌الله خمینی، یک مقام ارشد قضایی به وزارت ارتباطات دستور داد تا ظرف یک ماه برای مسدود کردن و کنترل موثر محتوای آنها اقدام کند.

شکنجه و بدرفتاری

عفو بین‌الملل می‌نویسد که شکنجه و سایر انواع بدرفتاری به خصوص در زمان بازداشت قبل از محاکمه در ایران رواج داشت و عدم دسترسی بازداشت شدگان به وکیل مدافع و مصونیت مرتکبین شکنجه از پیگرد قانونی زمینه مساعد برای ادامه این وضعیت را فراهم کرده است.
از جمله روش های شکنجه و بدرفتاری رایج در ایران می‌توان به حبس انفرادی، حبس در سلول‌های کوچک با شرایط دشوار، کتک زدن شدید و تهدید اعضای خانواده‌های زندانیان اشاره کرد در حالیکه مقامات عموما نسبت به شکایات در مورد وقوع شکنجه و پیگرد مرتکبین بی‌تفاوت بوده‌اند. اصلاحیه جدید قانون آئین دادرسی که در ماه آوریل در مجلس به تصویب رسید هم شامل اصلاح قوانین قضایی و مقابله با رواج شکنجه و بدرفتاری نبوده است.
در ادامه گزارش عفو بین‌الملل آمده است که حکومت ایران همچنان به محدود کردن آزادی بیان و رسانه‌ها، از جمله پارازیت اندازی بر پخش برنامه‌های ماهواره‌ای خارجی و تعطیل کردن رسانه‌های داخلی ادامه داد در حالیکه اعمال مقررات حجاب اجباری زنان و پیگرد متخلفین از این مقررات در چارچوب قانون مجازات اسلامی هم برجا بود.

وضعیت حقوق بشر در ایران 'بهتر نشده است'



به گزارش یک سازمان بین‌المللی مدافع حقوق بشر، از زمان آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی وضعیت حقوق بشر شهروندان ایران در مقایسه با قبل بهتر نشده است.
روز چهارشنبه، ۶ اسفند (۲۵ فوریه)، گزارش سالانه سازمان عفو بین‌الملل در مورد وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف جهان طی سال گذشته میلادی (۲۰۱۴) منتشر شد که بخشی از آن نیز به وضعیت حقوق بشر در ایران اختصاص دارد.
در مقدمه این بخش از گزارش، آمده است که طی سال گذشته، حکومت ایران آزادی بیان، اجتماع و تجمع را محدود کرد، به بازداشت و پیگرد اقلیت‌ها، فعالان مدافع حقوق زنان، روزنامه نگاران، مدافعان حقوق بشر و تمامی دگراندیشان مبادرت ورزید در حالیکه شکنجه و انواع دیگر سوء رفتار با بازداشت‌شدگان کاملا رواج داشت و شکنجه‌گران هم مورد بازخواست قرار نگرفتند. زنان و اقلیت‌های دینی و قومی با انواع تبعیض مواجه بودند و مجازات‌های غیرانسانی مانند شلاق، قطع اندام‌ها و اعدام برای گستره‌ای از جرایم رواج داشت و در مواردی، افراد زیر سن قانونی نیز به اعدام محکوم شدند.

گفت و گو با یک مامور اجرای حکم اعدام

zimg_001_0

گفت و گو با یک مامور اجرای حکم اعدام

خبرگزاری هرانا – وقتی طناب دار پای منبع و درهای پلمپ شده هواخوری را می‌بیند، پی می‌برد که قرار است مراسم اعدام در زندان برگزار شود اما اصلا به مغزش هم خطور نمی‌کند کسی که باید چهارپایه را از زیر پای متهم بکشد، خود او است.
به گزارش هرانا به نقل از ایران وایر؛ «رسول»، سرباز وظیفه یگان حفاظت سازمان زندان‌ها بود و داخل زندان خدمت می‌کرد. پنج ماه بیشتر از خدمتش نگذشته بود که یک‌روز فرمانده او را صدا می‌کند و می‌گوید در مراسم اجرای اعدام امروز باید به عنوان مامور اجرای حکم حضور داشته باشی.
او به «ایران‌وایر» می‌گوید: «وقتی فرمانده این حرف‌ها را زد، هم استرس گرفتم و هم دچار هیجان شدم. راستش را بخواهید، از قبل هیجان تماشای چنین مراسمی را هم داشتم. در زندانی که من خدمت می‌کردم، همیشه طناب دار را پای منبع می‌بستند و پلمپ هواخوری که هر روز صبح باز می‌شد، تا زمان اتمام مراسم اعدام باز نمی‌شد. وقتی طناب دار را می‌دیدم، دلم می‌خواست این مراسم را ببینم اما سربازان اجازه دیدن مراسم اعدام را نداشتند مگر زمانی که مامور اجرای حکم می‌شدند.»
اولین بار که کنار چوبه دار می‌ایستد، دست و پای خودش بیشتر از متهم می‌لرزد: «پای خودم توان رفتن نداشت اما به من گفتند متهم را ببر پای چوبه و طناب را دور گردنش بیانداز. پای متهم قفل شده بود و سخت حرکت می‌کرد و من با اینکه خودم می‌لرزیدم، لرزش شدید بدن او را احساس می‌کردم. ولی به هر حال، او را پای چوبه بردم و طناب را به گردنش انداختم.»
متهم به جرم و خرید و فروش مواد مخدر و تجاوز به عنف حکم اعدام گرفته بود. رسول می‌گوید: «اعدام با قصاص فرق دارد. می‌توانند ببخشند و یا اگر نبخشند، خودشان چهارپایه را از زیر پای متهم می‌کشند. اما در حکم اعدام دولتی «بخشش» سر صحنه اعدام وجود ندارد و یکی از ماموران اجرای حکم که سربازان هستند و یا کارمندان اداره اجرای احکام باید چهارپایه را از زیر پای متهم بکشد. البته در زندانی که من بودم، چهارپایه بود اما شنیده‌ام در زندان‌های بزرگ‌تر اهرمی وجود دارد که مامور اجرای حکم فقط آن را فشار می‌دهد.»
بعد از قرائت کیفر خواست، رسول باید چهارپایه را از زیر پای متهم می‌کشد: «به محض انداختن چهارپایه، وظیفه مامور اجرای حکم تمام است و باید مراسم اعدام را سریع ترک کند.»
رسول تا دوشب نمی‌خوابد، کابوس می‌بیند و عذاب وجدان دارد: «خودم را عامل مرگ یک انسان می‌دانستم و سرزنش می‌کردم. رفتم پیش مشاور زندان و همه‌چیز را برایش گفتم. او گفت این‌ها آدم‌هایی هستند که باید بمیرند. این‌هایی که اعدام می‌شوند، خودشان، خودشان را کشته‌اند، تو هیچ‌کدام را نمی‌کشی. کمی حرف زد اما از استرس وجود من کم نکرد.»
رسول حدود ۱۵ بار در مراسم اعدام حاضر شده و صحنه‌های عجیب و غریب زیادی دیده است: «یک بار وقتی متهم را می‌بردم تا طناب دار را دور گردنش بیاندازم، از شدت ترس دچار بی‌اختیاری ادرار شد.»
اما او سر مراسم اعدام گریه هم کرده است: «یک پسر ۱۹ ساله در زندان بود که در یک حادثه، با دوستش درگیر شده و او را کشته بود. پسر بسیار باهوش و مودبی بود. کلی هم ایده داشت. بخش مددکاری زندان خیلی تلاش کرد که رضایت خانواده مقتول را بگیرد اما خانواده او رضایت ندادند. روز اعدام من این پسر را پای چوبه بردم. خانواده مقتول چهار پایه را از زیر پای او کشیدند.‌‌ همان جا بغضم ترکید.»
رسول شاهد اعدام‌هایی بوده که در داخل زندان انجام شده اما در مراسم اعدام در ملاء عام حضور نداشته است: «ماموران اجرای حکم در داخل زندان نقاب به صورت نمی‌زنند اما در ملاءعام باید نقاب به چهره داشته باشند چون در این اعدام‌ها خانواده متهم هم حضور دارند و اگر چهره مامور اجرای حکم را ببینند ممکن است در صدد انتقام برآیند.»
لباس‌های مشکی و صورت‌هایی که با نقاب سیاه پوشیده شده و فقط دو چشم ازآن بیرون مانده‌اند، چهره مامورانی است که در مراسم اعدام در ملاءعام حضور دارند. عکس‌های منتشر شده از آن‌ها هم‌گاه خبرساز شده‌اند؛ مثل عکس اعدام پسران نوجوان که فیلم زورگیری‌ آن‌ها با موبایل ضبط شده بود. یکی از آن‌ها هنگام اعدام، پناهی نزدیک‌تر از شانه مامور اجرای حکم نیافته بود. او سرش را روی شانه‌های مرد نقاب داری گذاشت و اشک ‌ریخت که چند لحظه بعد حکمش را اجرا می‌کرد.
فیلم صحنه اعدام محکومی که پیش از اجرای حکم می‌خواست مادرش را ببیند و مامور اجرا را با لگد روی زمین انداخت و دست‌بندش را شکست، یکی دیگر از تصاویر خبرساز و مورد توجه از مراسم اعدام در ملاءعام بود. به گفته یک منبع آگاه، این تصاویر باعث شده که هنگام اجرای مراسم اعدام در ملاء عام، کنار ماموران اجرای احکام از ماموران «نوپو» هم استفاده شود.
ماموران نوپو به «سیاه جامگان» معروفند و لباس آن‌ها درست شبیه لباس ماموران اجرای احکام است؛ سرتا پا مشکی ‌می‌پوشند و از کلاه‌های کشی سیاه‌رنگی استفاده می‌کنند که تمام صورت به جز چشم‌ها و دهان را می‌پوشاند. تصاویر آن‌ها در «طرح جمع آوری اراذل و اوباش» نیروی انتظامی بار‌ها با همین لباس‌ها از تلویزیون پخش شده است.
نوپو زبده‌ترین واحد «یگان ویژه» نیروی انتظامی ایران است. ماموران نوپو، نیروهای فوق تخصصی یگان ویژه هستند. «اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده نیروی انتظامی در خرداد ۱۳۹۲ سطح مطلوب مهارت تیراندازی نیروهای پلیس را در کلانتری‌ها ۸۰، در یگان ویژه ۹۰ و در نوپو ۱۰۰ از ۱۰۰ عنوان کرد.
«حسن کرمی»، فرمانده یگان ویژه ناجا نیز نوپو را از بر‌ترین نیروهای ویژه در آسیا و کارآزموده‌تر از دیگر واحدهای ویژه نیروهای مسلح ایران هم‌چون یگان «صابرین» سپاه و «کلاه سبز»‌های ارتش دانسته است.
حسین امجدیان تیرماه امسال در کسوت فرماندهی نوپو نشست و اولین فرمانده نوپو است که تن به مصاحبه داده است.
نوپو سال ۷۶ به شکل منسجم آغاز به کار کرد. فرماندهان نیروی انتظامی مدعی بودند که آن‌ها برای عملیات رهایی گروگان وضدتروریستی تربیت می‌شدند اما اولین بار اسم این نیرو در جریان حمله شبانه به کوی دانشگاه رسانه‌ای شد.
سرهنگ «فرهاد ارجمندی»، فرمانده وقت نوپو متهم ردیف سوم در دادگاه حادثه کوی دانشگاه بود. او به اینکه دستور ورود به کوی و دستگیری و ضرب و شتم دانشجویان را به نیروهای رسمی خود و لباس شخصی‌های تحت امرش
حالا نیروهای آموزش دیده نوپو در همه جا دیده می‌شوند؛ فرقی نمی‌کند که مراسم اعدام در ملاءعام باشد یا شورش خیابانی ویا حتی دستگیری اراذل و اوباش محلی. آن‌ها مردان تنومندی هستند با نقاب‌های سیاه که فرماندهان نیروی انتظامی روی قدرت آن‌ها مانور می‌دهند.

داده ‌است اعتراف و از تصمیم خود دفاع کرد. البته تبرئه شد.
از آن به بعد با وجود انتشار تصاویر برخی ازعملیات‌های این واحد انتظامی، هیچ‌گاه توضیح زیادی درباره نقش و یا شکل گیری این واحد یگان ویژه منتشر نشده است. اما چند ماهی است که نام نوپو دوباره سر زبان فرماندهان نیروی انتظامی افتاده و آن‌ها در حرف‌های خود، قدرت نوپو را در زمینه‌های مختلف به رخ می‌کشند.
درست یک ماه پیش از انتصاب امجدیان، فرمانده یگان ویژه ناجا در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «تسنیم»، آشکارا از توانمندی این افراد در عملیات ضد اغتشاش سخن گفت: «واحد نوپو، ویژه‌ترین واحد یگان‌ ویژه است و حرفه‌ای‌ترین نیروهای یگان‌ ویژه را در اختیار دارد. ما مدعی هستیم که نیروهای ما در واحد نوپو از نظر حرفه‌ای، قدرت جسمانی، ‌ توانمندی و تجهیزات در ضد اغتشاش و رهایی گروگان‌ حرف اول را می‌زنند.»
همه این توضیحات در شرایطی داده می‌شود که چندی پیش نیروی انتظامی از جدید‌ترین تجهیزات ضد شورش مردمی پرده برداری کرد و تصاویر ماشین‌های بزرگ ضد انفجار و نیز آب‌پاش و خودروهایی شبیه تانک در رسانه‌ها منتشر شد که روی آن‌ها کلمه نوپو نوشته شده بود.
پیش از این گفته می‌شد که نوپو مخفف «نیروی ویژه پاد وحشت» است اما فرمانده جدید نوپو گفته نوپو نام اختصاری نیروهای ویژه پاسدار ولایت است.
یک منبع آگاه درباره نحوه جذب ماموران نوپو به «ایران‌وایر» می‌گوید: «آن‌ها از میان ماموران یگان ویٰژه داوطلب برای آموزش انتخاب می‌شوند. قد، آمادگی جسمانی، ضریب هوشی بالا و سلامت روانی از فاکتورهای مهم انتخاب ماموران نوپو است. داوطلبانی که این ویژگی‌ها را دارند، توسط افسران با تجربه مصاحبه می‌شوند و اگر اعتقادشان محکم باشد، دوره‌های آموزشی برای آن‌ها آغاز می‌شود.»
سرهنگ «حسین امجدیان»، فرمانده نوپو شهریورماه امسال در گفت‌و‌گو با «ایسنا» درباره آموزش‌هایی که به نیروهای نوپو داده می‌شود، سخن گفته است: «ماموران ما عبور از موانع شهری را با ورزش پارکور می‌آموزند و بعد از آن نیز باید رشته تخصصی خود در ورزش‌های رزمی و دفاع شخصی را فراگیرند.»
امجدیان می‌گوید مامورانش دوره‌های خاص هوابرد را نیز می‌آموزند و پرش از انواع چتر‌ها، سقوط آزاد، پاراگرایدر، پاراموتور و… را به خوبی آموزش می‌بینند به طوری که نقطه زنی مقطعی را می‌توانند بدون خطایی انجام دهند: «البته غواصی، سکان‌داری و عملیات آبی را نیز به خوبی یاد می‌گیرند.»
حالا دو سال است که خدمت سربازی او تمام شده اما هنوز با یادآوری خاطرات آن دوران مضطرب می‌شود و صدایش می‌لرزد: «الان دو سال است که برای کاهش اضطراب و کابوس‌هایم به روان‌پزشک مراجعه و دارو مصرف می‌کنم. ببخشید اگر صدایم می‌لرزد.»
قصاص جنبه شخصی دارد و اعدام جنبه عمومی و دولتی. در قصاص، اولیای دم متهم حضور دارند،

روزنامه روزان با حکم دادستانی رفع توقیف شد

rozan

روزنامه روزان با حکم دادستانی رفع توقیف شد

خبرگزاری هرانا – دادستانی تهران دستور رفع توقیف روزنامه روزان را صادر کرد. در نامه دادستانی خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد آمده است: “پیرو اعلام جرم مورخ ۲۰/ ۱۰/ ۹۳ دادیار دادسرای عمومی و انقلاب تهران علیه روزنامه روزان مبنی بر ‘نقل مطالب از گروه‌های منحرف و مخالف اسلام’ و … مقرر است نسبت به رفع توقیف اقدام کنید.”
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سایت روزنامه روزان، شمسی‌ پور‌محمدی، مدیر مسئول روزنامه روزان با اعلام این خبر ضمن اظهار امیدواری نسبت به انتشار مجدد روزنامه روزان از هفته آینده گفت که این روزنامه درصدد است از سال آینده خورشیدی با سبک و سیاق جدید به فعالیت خود ادامه ‌دهد.
در حالیکه روزنامه روزان رفع توقیف شده است، اما هنوز خبرنگار این روزنامه یغما فشخامی که دو روز پس از توقیف این روزنامه بازداشت شده بود، همچنان در بازداشت است.
سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارشی که به تازگی منتشر کرده رتبه ایران از حیث آزادی بیان را در میان ۱۸۰ کشور ۱۷۳ اعلام کرده است. ایران همچنین یکی از بزرگترین زندان‌های روزنامه‌نگاران در جهان عنوان شده است.

هنوز در بیان ساده‌ترین موضوعاتِ زندگی با سانسور مواجهیم یغما گلرویی در گفت‌وگو با ایلنا


ترانه‌ی پیشرو به جانانه‌ترین شکل در حال رشد و بالیدن است و این را هم فراموش نکنید که هیچ جنبشی در هنر مدرن در کشورهای جهان سوم از طرف دولت‌های زمان خود تایید نشده. هنرمند به‌جای دست روی دست گذاشتن و چشم به راهِ بستر مناسب ماندن، باید کار کند. نمی‌شود هنر را با بخشنامه و ممنوعیت به میلِ خود هدایت کرد. همان‌طور که نمی‌شود زنان را از صحنه‌ی هنر و جامعه حذف کرد. گذشت آن زمانی که تنها هنر زنان نشستن و شیرِ نر زاییدن به حساب می‌آمد.
یغما گلرویی(شاعر، ترانه‌سرا و مترجم) که اخیرا گزینه ترانه‌هایش باعنوان «من رویایی دارم» منتشر شده، اعتقاد دارد فضای فرهنگی کشور کمی بازشده اما هنوز ممیزی – گیرم با تیغ و دستی کُندتر – در حال اجراست. ارشاد هم هرازگاهی مجوزهای صادر کرده‌ی خود برای کتاب‌ها و کنسرت‌ها و غیره را باطل می‌کند.
گلرویی با انتقاد از منع حضور زنان در عرصه‌های هنری ازسوی نهادهای مختلف؛ این‌بار سراغ حضور زنان در عرصه هنر رفت. می‌گوید: جدیدا موجی مقابل حضورِ خانم‌ها در عرصه‌ی هنر و به‌خصوص موسیقی به‌راه افتاده که وزارت ارشاد در این مورد واکنش درستی نشان نداده. این موجِ جدید تا حدی محصولِ سستیِ متولیان فرهنگی‌ست.
متن گفتگوی گلرویی با ایلنا را می‌خوانید:
چند ماه پیش گزینه‌ ترانه‌ای از شما با نام «من رؤیایی دارم» توسط «انتشارات نگاه» منتشر و با استقبال خوبی از طرف مخاطبان مواجه شد. کمی درباره‌ی این مجموعه توضیح بدهید.
این مجموعه دربرگیرنده‌ی گزینه‌ای از هفت دفتر ترانه‌ی من است که بعضی‌هاشان از سال هفتاد و نُه به این طرف منتشر شده بودند، به همراه دفتری از ترانه‌های تازه که تا به حال در داخل ایران منتشر نشده بود و بعداز مدت‌ها - و البته با حذفِ چند ترانه - توانست مجوزِ انتشار دریافت کند. مخاطب با خواندن این مجموعه می‌تواند تا حدِ زیادی مسیری که من در زمینه‌ی ترانه‌سرایی در نزدیک به پانزده سال اخیر پیموده‌ام را رصد کند. این مجموعه با استقبال خوبی مواجه شده و به‌نظر می‌رسد دور نگه داشتن من از فضای نشرِ داخلی باعث فراموش شدنم از طرف مخاطب نشده است.
انتشار این مجموعه خبر از باز شدن فضای فرهنگی می‌دهد. به انتشار آثار دیگرتان امیدوار هستید؟
این سوال را متولیانِ فرهنگی باید جواب بدهند و تا آن‌جا که من در این سال‌ها آموخته‌ام؛ در این سرزمین هیچ چیز نشانِ هیچ چیز نیست. البته اگر با دوران دولتِ قبلی مقایسه‌اش کنیم باید گفت فضا بازتر شده اما هنوز تا رسیدن به شرایط ایده‌آل فرهنگی خیلی فاصله داریم.
همین الان حدود هفت مجموعه‌ی من در ارشاد معطل است و بعضی از آن‌ها حدود هفت سال است که بلاتکلیف مانده‌اند. مجموعه شعر، مجموعه عکس و ترجمه‌هایی که وزارت ارشاد حتا زحمتِ پاسخ‌گویی قابل یا غیرقابل چاپ بودن در موردشان را به خود نمی‌دهد.
مشکل این‌جاست که ارشاد هنوز نتوانسته تکلیفِ خود را با موضوع ممیزی روشن کند. هنوز ممیزی – گیرم با تیغ و دستی کُندتر – درحال اجراست و از طرفی ارشاد هرازگاهی مجوزهای صادر کرده‌ی خود برای کتاب‌ها و کنسرت‌ها و غیره را هم باطل می‌کند. یعنی تکلیفش با خودش و محکِ مجوزش روشن نیست. این سیاست یک بام و دو هوای «اعتدال» معنا نمی‌دهد. این سر بریدن با پنبه است.
بگذارید از خودم برایتان مثال بزنم. به مجموعه‌ی من مجوز دادند اما وقتی خواستیم بعداز جلسه‌ی رونمایی که در «پالادیوم» برگزار و در عرض شش ساعت نزدیک به هزار نسخه کتاب در آن به فروش رفت، در شهرهای دیگر هم جلسه‌ی امضای کتاب برای مخاطب بگذاریم؛ سنگ‌اندازی‌ها از طرف نهادهای بی‌ربط به موضوع فرهنگ شروع شد و اجازه‌ی این کار داده نشد. در کجای قانون آمده نویسنده نمی‌تواند کتابِ با مجوز چاپ شده‌اش را برای مخاطبش امضا کند؟ خیلی از ارشادهای مراکزِ استان‌ هم کاسه‌ی داغ‌تر از آش می‌شوند و به‌جای حمایت از کتابِ مجوزدار، طرفِ همان دستگاه‌های مداخله‌گر را می‌گیرند. خودِ من
من آب از سرم گذشته و نزدیک نُه سال از پانزده سال فعالیتم را گرفتار ممنوعیت بوده‌ام. در دوران هر سه رییس‌جمهور. با تمام نابسامانی‌های و نداری‌های حاصل از ممنوعیت ساخته‌ام و خوشبختانه مخاطب همیشه همراهم بوده ولی نگرانِ نسل‌ِ نوپای کارورزانِ ترانه و موسیقی هستم که همچنان آثارشان توسط افرادِ بی‌سواد شوراها ممیزی می‌شود. اگر دولتِ فعلی، دولتِ قبل از خود را در امور فرهنگی هم مانندِ امور اقتصادی ناکارآمد می‌داند باید فضا را برای کار هنرمندان نوآور مساعد کند.
به سخنان رییس‌جمهور اشاره کردید. اخیرن درمورد ممیزی نشر گفته‌اند: «معتقدم برای ممیزی نباید، صد اصل داشت، بلکه باید اصول مهمی نظیر اخلاق، مقدسات و ارزش‌ها، امنیت ملی و مصالح ملی را مبنا قرار دهیم. خط قرمز یا مثلث است یا مربع و نمی‌تواند هزار ضلع داشته باشد ما باید نظارت کتاب را قدم به قدم به صاحبان امر واگذار کنیم.»
بله. شنیدم. خب حرف‌هایی نظیر این را پیشتر هم زده بودند. مشکل تلقیِ دولت و خودِ ایشان از ممیزی‌ست
خط قرمز در عرصه‌ی هنر و ادبیات یعنی محدودیت و فضای بسته‌ و با مشقِ هندسه نمی‌شود توجیحش کرد. اگر ایشان به فضای باز معتقدند باید سایه‌ی ممیزی را از سرهنرمندانِ شریفِ این سرزمین که همیشه از طرف دولت موجودی خطرناک و ناآگاه که
همچنان می‌گویند هنرمندِ ممنوع‌الفعالیت نداریم اما ارگان‌های دیگر درست زیر گوش وزارتِ ارشاد حتا از بردن نام بعضی هنرمندان در کنسرت‌ها هم جلوگیری می‌كند و دامنه‌ی ممنوعیت از انتشار آثار، به امضا گرفتن مخاطب از هنرمند و حتا بردن نام افرادِ مغضوب در کنسرت‌ها هم گسترش داده‌ شده. البته آن عده‌ای که دارند سعی می‌کنند نام من و دیگر ترانه‌سرایان ممنوع‌الکار را از ذهن مخاطب پاک کنند، غافلند که ما با ترانه‌هامان در فرهنگ شنیداری این مردم ریشه کرده‌ایم و ترانه امروز و با تمام سنگ‌اندازی‌ها به‌عنوان شاخه‌ای ادبی از طرف مردم پذیرفته شده و جامعه آمال و رویاهایش را در آن جستجو می‌کند.
به رواجِ «زن‌ستیزی» فرهنگی اشاره کردید. همیشه در بررسی آثار ترانه‌سرایان هم از «نقد محتوایی» سخن گفته‌اید و این‌که نقد ادبی صرف را راهگشای رسیدن به فضاهای تازه در ترانه نمی‌دانید. چه نوع نقدی مورد نظر شماست؟
خب متاسفانه در تمام این‌ سال‌ها صدای من به گوش کسی نرسیده. اگر قبول کنیم که «ترانه» به‌عنوان شاخه‌ای از شعر می‌تواند نقشی مهم در پیش‌رفتِ فرهنگِ شنیداری مردم ایفا کند و در مناسبات اجتماعی و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه اثرگذار باشد. باید بپذیریم که در کار نقد ترانه، یا لااقل ترانه‌ی پیشرو، باید با متر و معیاری جز ادبیات به سراغ آثار رفت وگرنه افتادن از وزن و غلطِ قافیه و یک هجا کم و زیاد داشتن ترانه را که این روزها به لطفِ برنامه‌های رایانه‌ابه جنسیت‌شان بود؛ کف زدند. همان اتفاق چشم مرا به این معضل باز کرد. البته زن‌ستیزی چنان در ادبیات ما نهادینه شده که نمی‌توان به راحتی از سایه‌اش خلاصی پیدا کرد و ریشه‌هایش تا اعماق فرهنگمان ادامه دارد و به کهن‌ترین متن‌ها برمی‌گردد.
لطفا برای این حرفتان مثال بیاورید.
مثال فراوان است. مثلن «شاهنامه». با احترام به نقشی که «فردوسی» در ماندگار کردن زبان پارسی داشته و خلاقیتی که صرفِ به نظم درآوردن حکایاتِ شاهنامه کرده، همین متنِ از لحاظِ ادبی جادویی در موارد زیادی کج‌روی در
و این نگاه فقط در «شاهنامه» وجود دارد؟
نخیر. در کار اغلبِ شاعران دوران کلاسیک هست. «سعدی» علیه‌الرحمه در «بوستان» فرموده:« زن خوب فرمانبر پارسا / کند مرد درویش را پادشا» یعنی «فرمانبر» بودن را لازمه‌ی زنیت زن دانسته و در ادامه گفته: «چو مستور باشد زن و خوبروی/ به دیدار او در بهشت است شوی» خوبرویی را هم به «فرمانبر» بودن اضافه کنید! «در خرمی بر سرایی ببند / که بانگ زن از وی برآید بلند / چون زن راه بازار گیرد بزن/ وگرنه تو در خانه بنشین چو زن» پنداری همه‌ی مفاخر فرهنگی یدِ طولایی در زدنِ زنان داشتند که مدام در شعرهایشان «کتک زدن» را تجویز می‌فرموده‌اند.
تجویزِ پایانی «استاد سخن» دیگر واقعن چشم بازار را درمی‌آورد که: «زن نو کن ای دوست هر نوبهار / که تقویم پاری نیاید بکار!» از شاعران دیگر مثل «جامی، «انوری»، «ناصر خسرو»، «نظامی، «خاقانی» هم می‌شود ابیاتِ «زن ستیزانه‌»ی زیادی مثال زد که برای کوتاه کردن گفتگو از آن‌ها درمی‌گذرم و به همه‌ی این‌‌ها اضافه کنید مثلن «حکایتِ خر و کنیزک» در «مثنوی معنوی» را. فرهنگی که در آن «خواب زن چپ است» و «عقلش گِرد» و در بین ضرب‌المثل‌ها هم می‌شود از این نوع پیدا کرد: «اسب و زن و شمشیر وفادار که دید»، «پیش زنان راز هرگز مگو»، «ز کار زن آید همی کاستی»، «زن یه تخته‌ش کمه»، «زن اگه گریه رو نداشت، معلوم نبود چی چی داشت». خب این حرفها از دهان هر کسی دربیاید چه شاعران بزرگ کلاسیک، چه مردم عامی و چه فلان ترانه‌سرای به ظاهر مدرن، اشتباه است.
عادتمان داده‌اند که صفات نشانه‌ی قدرت را به مردان و صفات نشانه‌ی ضعف را به زنان نسبت بدهیم. می‌گوییم «طرف مثل مرد سرِ حرفش وایستاد» و از آن‌سو طرف می‌گوییم: «طرف داشت مثل زنا گریه می‌کرد». حتا «قول» هم نوعِ مردانه‌اس مرغوب‌تر است. در همین‌جا باید یادی کنیم از «سیمین بهبهانی» گرامی که سعی در برهم زدن این رسم نامبارک در شعرهایش داشت و در غزلی نوشته بود: «قول زنانه می‌دهم.» خلاصه کنم... دربست پذیرفتنِ اینها با اتیکتِ ادبیات کلاسیک این بلا را سر فرهنگ ما آورده و متاسفانه نهادهای دولتی هم نه تنها قدمی در راستای عوض کردنِ این نگاه برنمی‌دارند بلکه آن را تشدید می‌کنند. نمونه‌اش همین رفتاری که با زنان در عرصه‌ی موسیقی می‌شود. در تمام جهان، آثار کلاسیک را ارج می‌نهند اما بخش‌های مخرب آن را حلوا، حلوا نمی‌کنند ولی متاسفانه در فرهنگ ما به دلیل ناآگاهی متولیان و شعرمحور بودن، شاعران و به خصوص شاعران کلاسیک را اولن با القابی مثل «حضرت» و «حکیم» و غیره خطاب کرده‌ و شعرشان را وحی منزل به حساب می‌آورند. تمام وسایل ارتباط جمعی هم در بوقِ همین رسمِ نامبارک می‌دمند. یکبار پای برنامه‌های «صدا و سیما» بنشینید و ببینید در جُنگ‌هایی که قرار است به اصطلاح سطح آگاهی خانواده‌ها را بالا ببرند، چه چیزهایی گفته می‌شود اندیشه - به خصوص اندیشه‌ی مدرن- دارد. شکی نیست که از «فردوسی» نمی‌شود توقع امروزین بودن داشت و باید هر اثر را به زمان خودش قضاوت کرد اما برای رسیدن به ریشه‌ی این معضل باید به خودمان حق بدهیم «فردوسی» آن زمانی را، با نگاه این زمانی خود نقد کنیم و هر انسان بی‌طرفی خواهد دید که «شاهنامه» نوعی قدرت‌ستایی و زن‌ستیزی در خود دارد. برای مثال «زنان» در شاه‌نامه غالبن - نه همه - کاری جز زاریدن و زاییدن و ستم‌بر بودن نداشته‌اند و نگاه غالب به زن در این اثر نگاهِ منفی‌ست. مثال هم فراوان دارم «زنان را ستائی سگان را ستای/ که یک سگ به از صد زن پارسای» که یعنی یک قلاده سگ از صد زن - تازه آن هم از نوع پارسایش – بهتر است، یا «اگر نیک بودی زن و نام زن / مرو را مزن نام بودی نه زن» که حکیمِ توس عنوانِ «زن» را نشانه‌ی «زدن» او دانسته و یا: «زنان را همین بس بود یک هنر / نشینند و زایند شیران نر» یعنی هنرِ زن فقط زاییدن شیر و آن هم از نوع نَر هست، البته زنانی مثل «سیندخت» و «کتایون» و «گردآفرید» و «تهمینه»، یا زنی مثل «گردیه» را هم در «شاهنامه» داریم که این آخری به دلیل نزدیکی‌اش به مرام مردانه و پهلوانی ازش ستایش شده، نه خصلت‌های زنانه. با اینکه کسانی مثل «دکتر جنیدی» این ابیات و بسیاری بیت‌های دیگر را الحاقی می‌دانند و کوشیدند با حذف چندصد بیت، نسخه‌ی تطهیر شده‌ای از «شاهنامه» ارائه دهند در هر حال اگر شما همین الان تشریف ببرید از کتابفروشی سر کوچه «شاهنامه» بخرید این بیت‌ها را در آن پیدا خواهید کرد. شک نکنید با انتشار همین مصاحبه هم عده‌ای فریاد وامصیبتا سر می‌دهد که آی خلایق کجایید که به شاعر ملی ما توهین کردند. كه اگر این کار را نکنند چگونه می‌توانند نشان بدهند که هنوز زنده‌اند!
ی می‌توان با یک سرچ ساده در اینترنت هم پیدا کرد.
همیشه معتقد بوده‌ام ترانه‌ی پیشروی ایران باید جدا از نوآوری‌های فرمی و زبانی، نوعی اندیشه‌ی امروزی را هم به مخاطب منتقل کند. حدودِ ده سال پیش «ایرج جنتی‌عطایی» گرامی در گفتگو با من؛ تعریفی برای «ترانه‌ی نوین» ارائه داد که شاید مترِ مناسبی برای عرضم باشد. ایشان می‌گویند: «ترانه‌ی نوین ترانه‌ی انسان مدرن، با زبان و اندیشه‌ی مدرن است.» اگر این تعریف را بپذیریم، نبود هریک از این سه شاخصه ترانه را از نوین بودن دور می‌کند. چه بسیار ترانه‌هایی که با زبانی مدرن اندیشه‌ای به شدت واپس‌گرایانه را تبلیغ می‌کرده‌اند. ترانه‌ی فارسی در عمر نزدیک به پنجاه ساله‌ی خود آثار زیادی دارد که فاقد اندیشه‌ی مُدرنند. یعنی مضامینی مانندِ زن‌ستیزی، نژادپرستی، خرافه‌پراکنی، عشقِ بیمار، سادیسم و مازوخیسم را در خود دارند. بگذارید مثالی بزنم. چند سال پیش در جلسه شعرخوانی فرهنگسرایی کسی ترانه‌ای خواند که سطری با این مضمون در خود داشت «یه زن گاهی می‌تونه مرد باشه» که استقبال حضار را به همراه داشت و همه - حتا خانم‌های داخل سالن - برای ترانه‌ای که توهیننیاز به قیم و بپا دارد به حساب آمده‌اند؛ بردارند و از هیچ چیز – حتا استیضاح وزیرش – نترسند. وسایل ارتباط‌جمعی هوادارِ دولت در این نزدیک به دو سال هیولایی به نام «استیضاح» ساخته‌‌اند که دولت از ترس آن مدام سطحِ مطالبات فرهنگی را پایین می‌آورد. یعنی از زیر وظیفه‌ی خود و قول‌های دوران انتخابات شانه خالی می‌کند و چنان از «استیضاح» نام برده می‌شود که گویی قرار است وزیرِ استیضاح شده را در صحنِ مجلس دار بزنند. یک نگاه به فهرست فیلم‌های حذف شده از «جشنواره‌ی فیلمِ فجر» بیندازید تا متوجه حرفم بشوید.
یک جشنواره درست و بدون حذف و عادلانه برگزار کردن بهتر است از چهار سال، دست به عصا بودن و بستنِ فضا از ترس استیضاح شدن. جدیدا هم که موجی مقابل حضورِ خانم‌ها در عرصه‌ی هنر و به خصوص موسیقی هم به راه افتاده که وزارت ارشاد در این مورد واکنش درستی نشان نداده. این موجِ شرم‌آورِ زن‌ستیزی در عرصه‌ی فرهنگ و هنر تا حدی محصولِ سستیِ متولیان فرهنگی‌ست. موسیقی‌دان‌ها را از کشورهای مختلف دعوت می‌کنند و بعد از یکی دو اجرا خانم‌های نوازنده و همخوان را از برنامه حذف می‌کنند و در مواردی هم خانم‌ها را وسطِ کنسرتِ خوانندگان وطنی از صحنه پایین آورده‌اند و این باید واقعن باعثِ خجالتِ وزارت ارشاد و «دفتر موسیقی» باشد. وقتی از حضورِ زن در عرصه‌‌های مختلف اجتماعی و هنری جلوگیری می‌کنند؛ خود به خود جامعه به سمتِ مردسالاری می‌رود و مخاطب حق برابر زنان در ارائه هنر خودشان را از خاطر می‌برد و در چنین جامعه‌ای‌ست که کسی به خود حق می‌دهد تیغ به تنِ زنان بکشند. ریشه‌ی تمام این اتفاقاتِ تلخ فرهنگی‌ست.
وزیر ارشاد گاهی حرفی – مثلن درباره مجاز بودن خواندن خانم‌ها - می‌زنند و تا سر و صدا بلند می‌شود آن حرف را پس می‌گیرد یا طوری می‌پیچاندش که نعل و میخ از چکش بی‌بهره نمانند. ما نیاز به شفافیت داریم. وعده‌ی از سرگیری کارِ ارکستر سمفونیک امیدوارکننده هست اما کافی نیست، چون در کل نمی‌باید آن ارکستر تعطیل می‌شد که حالا ما با بازشدنش سرخوش شویم. این تازه برگشتن به کفِ مطالبات فرهنگی از دولت است. آسه رفتن و آمدن در وزارتِ ارشاد اغلبِ اهالیِ هنر را دلسرد کرده و اگر عده‌ای بیانش نمی‌کنند دلیلش این است که همچنان امید به باز شدنِ فضا دارند اما این عمرِ ماست که درحال گذر است.
. در سرتاسر تاریخ معاصر این سرزمین، ممیزی با داعیه‌ی حفاظت از همین اصول اجرا شده. یعنی با تکیه به همین تیترها و تیترهایی شبیه این نفسِ نویسنده‌ و شاعر و آرتیست را بریده‌اند. این‌ حرف‌ها بیشتر شبیه شعارهای انتخاباتی‌ست. عمرِ ممیزی در سرزمینِ ما به اندازه‌ی عمرِ نشر است و پیشتر از آن هم اعمال می‌شده اما در آن دوران به‌جای دست بردن به اثر، خودِ نویسنده – مثلن عین القضات همدانی – را زنده زنده پوست می‌کردند. در تمام این دوران هم بهانه‌هایی شبیه به همین چهار اصل – گیرم با استفاده از کلماتی دیگر – برای ممیزی داشته‌اند.
مشکل ما ذاتِ ممیزی‌ست نه دسته‌بندی کردن بهانه‌های اعمال آن به دو، یا چهار اصل که با توسل به هرکدامشان می‌شود چهل متمم دیگر برایشان تراشید. در ضمن من نمی‌دانم ایشان از کدام کتابِ هندسه در عرایض‌شان بهره برده‌اند اما تا آن‌جا که با اندک سوادم در این رشته می‌دانم خط – حتا قرمزِ آن – خط است و مربع و مثلث نیست و اصلن ضلعی ندارد که حالا برای تعداد ضلع‌هایش بخواهیم چانه بزنیم و کم شدن ضلع‌ها را نشان بازشدن شرایط بدانیم. این بازی با کلمات است.
نمونه‌اش را در «ساری» و «اهواز» شاهد بودم که مجوز مراسم را یک ساعت قبل از شروع آن باطل کردند، بدون فکر کردن به مخاطبینی که در مقابل محل برگزاری سرگردان شده بودند. البته من تا جایی که مقدور بود و به قیمتِ توهین به خودم، اجازه ندادم به مخاطبم توهین شود و مثلن در «ساری» کتاب‌هایم را ساعت‌ها در پارکِ مجاورِ کتاب‌فروشی برایشان امضا کردم اما به هر حال این اتفاقات باعثِ دلزدگی مخاطب کتاب می‌شود.
بعداز ماجرای لغو و بعد از سرگیری برنامه‌ی کنسرت‌ها در دو ماه قبل که خبرش هم پخش شد، خوانندگان را خواسته و از آن‌ها تعهد گرفته‌ که اگر من و چند نفر دیگر به کنسرتشان رفتیم حقِ معرفی‌مان را ندارند و اجبارن باید از بردنِ نام‌مان در بالای صحنه خودداری کنند. یعنی نام بردن از من که بیش از چهارصد ترانه‌ی اجرا شده در پانزده سال اخیر داشته و چندین مقاله و کتاب در این مورد نوشته‌ام، در کنسرت‌هایی که ترانه‌هایم در آن‌ها اجرا می‌شوند؛ ممنوع است. البته ظاهرن این ممنوعیت کارِ ارشاد نیست و نهادهای دیگری ایجادش کرده‌اند اما ارشاد باید با پیش گرفتنِ یک رویه‌ی مشخص، تکلیفِ خود را با این نهادهای موازیِ مداخله‌گر در امور فرهنگی روشن کند. این به رسمیت شناختن نیم‌بند و بعد رها کردن هنرمند و اثرش در بین سدهای ارگان‌های دیگر، فرقی با ممنوعیت ندارد. مشکلِ ما فقط تسریع روند مجوز هم نیست بلکه باز شدنِ دایره‌ی ممیزی‌ست.
در تمام این‌سال‌ها شوراهای ناآگاه و نابلد شعر و موسیقی «مرکز موسیقی» راهِ هرگونه نوآوری را بر ترانه‌سرا و خواننده و آهنگساز بسته‌اند و فقط فضا را برای آن دسته‌ی کاسب‌کار و سری‌دوزِ ترانه‌سرا و آهنگساز و خواننده بازگذاشته‌اند که حاصلش موسیقیِ مصرفی و بدونِ موجِ امروز ماست که حق و حدش همان ارائه شدن در یک جشنواره‌ی باسمه‌ای قلابی با چند خواننده‌ی سوگلی و ارائه‌ی آلبوم در سوپرمارکت و کنار تخمه ژاپنی و تخمِ مرغ است.
ما هنوز در بیان ساده‌ترین موضوعاتِ زندگی با سانسور مواجهیم و این باعثِ تاسف است. همچنان بخش بزرگی از استعداد و خلاقیت نویسنده در ایران صرفِ گول زدن ممیزی می‌شود و از طرف دیگر هر نهادِ بی‌ربطی به خود حق مداخله می‌دهد. ارشاد - برخلاف حرف چند روز پیش وزیر ارشاد – در مواجهه با این اتفاقات قاطع عمل نمی‌کند. کتاب را مجوز می‌دهد و بعداز یک چاپ آن مجوز را پس می‌گیرد. در کل پای مجوز خود نمی‌ایستد و به همین دلیل از سپردن ممیزی به صنف سخن می‌گوید و یعنی شانه خالی کردن از زیرِ بار وظیفه. با سپردنِ ممیزی به نشر که «رییس جمهور» در این نزدیک به دو سال بارها از آن سخن گفته‌اند مشکل حل نمی‌شود چون ناشر از بیم امنیت خود و سرمایه‌اش هیچ کتابی که حرفی در خود داشته باشد را چاپ نخواهد کرد.
مشکل وقتی حل می‌شود که ممیزی از چرخه نشر حذف شود و دولت امنیت بعداز چاپ اثر و خالق اثر را تضمین کند و پای آن بایستد. عملکردِ ارشاد آن‌قدر متزلزل است که مجوزهای فعلی‌اش رفته رفته دارند بی‌اعتبار می‌شوند چون نوشتنِ چهار سطر از طرفِ هر آدمِ بی‌صلاحیتی در یک نشریه تندرو، یا یکی از به اصطلاح خبرگزاری‌هایی که در این سال‌ها به شکلِ قارچ زاد و ولد کرده‌اند؛ کافی‌ست تا ارشاد مجوزش را پس بگیرد.


عفو بین الملل خواستار لغو حق وتو در برخورد با جنایت علیه بشریت شد


عقو بین‌‌الملل در بخش‌های دیگری از گزارش سالانه خود، گفته است که برای قربانیان درگیری و خشونت سیاسی، سال گذشته میلادی "سالی فاجعه بار" بود و لازم است رهبران سیاسی جهان فورا برای "تغییر ماهیت" درگیری‌های مسلحانه اقدام کنند.
در این گزارش آمده است که در سال ۲۰۱۴، گروه موسوم به دولت اسلامی - داعش - که بخش‌هایی از خاک عراق و سوریه را در اشغال دارد، مسئول برخی از فجیع‌ترین موارد نقض خشونت‌آمیز حقوق بشر بود در حالیکه گروه اسلامگرای بوکو حرام در نیجریه نیز مرتکب جنایاتی هولناک علیه غیرنظامیان و شهروندان عادی شد.
عفو بین الملل از آوارگی و کشتار غیرمسلمانان به خصوص ایزدیان به دست نیروهای دولت اسلامی یاد کرده و آن را یکی از دردناک‌ترین موارد تعدی به حقوق اساسی بشر در سال گذشته توصیف کرده است.
دولت اسلامی - داعش - مسئول برخی از بدترین موارد خشونت طی سال گذشته بود
به گفته این سازمان، از نظر شمار آوارگان و بیجاشدگان هم سال گذشته یکی از بدترین سال‌ها بود و چهار میلیون تن از شهروندان سوریه در اثر خشونت و ناامنی ناشی از جنگ داخلی آواره شدند و چند هزار تن از پناهجویان نیز در مسیر مهاجرت غیرقانونی به اروپا از طریق دریا، جان خود را از دست دادند. عفو بی‌‌الملل کشورهای ثروتمند غربی به خصوص کشورهای اروپایی را به خاطر کم توجهی به شرایط نگران کننده این گروه از پناهجویان هدف انتقاد قرار داده است.
در واکنش به گزارش عفو بین‌الملل، وزارت خارجه بریتانیا اتهام بی‌تفاوتی اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل به نقض حقوق بشر را "مبالغه آمیز" توصیف کرده و گفته است که در سال گذشته، بیش از یکصد هزار نیروی پاسدار صلح برای جلوگیری از بروز خشونت در نقاط مختلف جهان مستقر بودند.
در مورد "شکست شورای امنیت" در جلوگیری از کشتار و نسل کشی و محکومیت کاربرد حق وتو در این زمینه هم، وزارتخارجه بریتانیا گفته است که این کشور "صمیمانه از این اصل حمایت می‌کند که شورای امنیت باید برای جلوگیری از کشتار جمعی و جنایت علیه بشریت وارد عمل شود و دولت بریتانیا نمی‌تواند وضعیتی را تصور کند که در آن، خود با استفاده از حق وتو، مانع از چنین اقدامی شود."
عفو بین الملل در بخش دیگری از گزارش خود، طرف‌های درگیری در مناطق شرقی اوکراین را به کاربرد بمب خوشه ای متهم کرده است. معاهدات بین المللی کاربرد بمب خوشه ای ممنوع کرده است.
در این بخش از گزارش، همچنین از نشانه‌هایی از سانسور خبری در اوکراین ابراز نگرانی کرده و همچنین گفته است که دولت روسیه بر اقدامات خشونت آمیز خود در سرکوب مخالفان و منتقدان افزوده است
به گفته این سازمان، در صورت تصویب چنین قطعنامه‌ای، ارجاع پرونده بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، به دادگاه کیفری بین‌‌المللی به اتهام کشتار مردم آن کشور، می‌توانست به نهادهای بین‌المللی امکان دهد کمک‌های بشردوستانه لازم را در اختیار شهروندان جنگ زده سوریه قرار دهند.
حوزه اختیارات دادگاه کیفری بین‌المللی رسیدگی به اتهامات کشتار جمعی، نسل کشی، جنایت علیه بشریت و جرایم جنگی است اما این دادگاه تنها دارای صلاحیت پیگرد متهمان در کشورهای امضاکننده معاهده تاسیس این دادگاه است. در مورد کشورهای دیگر مانند سوریه که عضو این پیمان نیستند، رسیدگی به چنین اتهاماتی مستلزم مصوبه شورای امنیت سازمان ملل است. از زمان آغاز بحران سیاسی در سوریه، روسیه به عنوان یکی از متحدان اصلی حکومت سوریه، با استفاده یا تهدید به استفاده از حق وتو، مانع از صدور محوزد اقدام سازمان ملل در این مورد شده است.
یک سازمان مدافع حقوق بشر خواستار ممنوعیت کاربرد حق وتو در برخورد شورای امنیت سازمان ملل با جنایت علیه بشریت شده است. این سازمان همچنین از حرکت به سوی محدودیت آزادی بیان در روسیه و اوکراین ابراز نگرانی کرده است.
عفو بین‌الملل در گزارش خود درباره وضعیت حقوق بشر در جهان در سال گذشته میلادی، پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل را متهم کرده است که در مواردی، به جای حمایت از حقوق بشر از جمله حقوق غیرنظامیان در مناطق درگیری نظامی، از حق وتو برای پیشبرد منافع و پیگیری اهداف سیاسی خود بهره برداری کرده‌اند.
دبیرکل عفو بین الملل در بیانیه‌ای که همزمان با انتشار گزاش سالانه این سازمان منتشر شد، گفته است که شورای امنیت سازمان ملل "به نحوی رقت آور" در حمایت از غیرنظامیان گرفتار در مناطق درگیری مسلحانه شکست خورده است.
به عنوان یک راه حل، این سازمان توصیه کرده است که اعضای دایم شورای امنیت - آمریکا، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه - در رای‌گیری پیرامون قطع نامه‌های راجع به برخورد سازمان ملل متحد با کشتار جمعی و نسل کشی، حق وتو خود را نادیده بگیرند.
به عنوان یک نمونه از بهره‌برداری سیاسی از حق وتو در اینگونه موارد، عفو بین‌الملل یادآور شده است که روسیه کرارا مانع از اقدام موثر شورای امنیت در جلوگیری از خشونت و کشتار شهروندان غیرنظامی در جریان جنگ داخلی سوریه شده است.

اقلیت های ملی > بی خبری از وضعیت علی رضایی، فعال مدنی


alireza-300x191

بی خبری از وضعیت علی رضایی، فعال مدنی

خبرگزاری هرانا – از وضعیت علی رضایی فعال مدنی که ۲۰ روز پیش در فرودگاه مهرآباد بازداشت شد کماکان هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از علی رضایی فعال مدنی، که صبح روز چهار شنبه، ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ در فرودگاه مهرآباد تهران توسط مأموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد همچنان هیچگونه اطلاعی در دست نیست.
یکی از نزدیکان علی رضایی به گزارشگر هرانا گفت؛ «تلاش‌های همسر و وکیل ایشان آقای جعفر افشارنیا جهت کسب اطلاع از سرنوشت یا هر گونه ملاقاتی با وی بی‌نتیجه بوده و در هر بار مراجعه به دادسرای مقدس اوین با درهای بسته روبه رو می‌شوند. همین موضوع با توجه به اینکه وی در سلول انفرادی به سر می‌برد باعث نگرانی همسر و مادر علی رضایی نسبت به سلامتی وی شده است.»
این منبع مطلع افزود: «با وجود پیگیریهای روزانهٔ وکیل، بعد از گذشت ۲۰ روز، هنوز قرار بازداشت به وکیل ابلاغ نشده و عملا به ایشان اجازه هیچ گونه پیگیری قانونی جهت بررسی وضعیت پرونده علی رضایی را نمی‌دهند.»
این منبع نزدیک به آقای رضایی در پایان گفت: “علی رضایی از فعالین میانه رو آذربایجان بوده و فعالیتهای او در چارچوب قانون اساسی و کنواسیونهای بین المللی و عمدتا درباره حق تحصیل به زبان مادری، احیای دریاچه ارومیه و نابرابریهای اقتصادی و فرهنگی اقوام مختلف در ایران است. لذا دستگیری وی خلاف قانون اساسی و کنوانسیون‌های حقوق بشری بین المللی می‌باشد. دستگیری و شرایط بازداشت او به هیچ وجه برای ما قابل توجیه نیست، در کجای قانون به مسئولین اجازه داده می‌شود که یک فعال مدنی را در سلول انفرادی نگه داشته و از حق داشتن وکیل محروم کنند.”گفتنی است؛ علی رضایی سابقه کار مطبوعاتی با هفته نامه یارپاق، ماهنامه دیلماج و برخی از نشریات آذری- فارسی را داشته است.  بازداشت او موجی از اعتراضات فعالان مدنی را برانگیخته است.

۱۳۹۳ اسفند ۵, سه‌شنبه

آغاز محکومیت فریبا اشتری، شهروند بهایی در زندان یزد


fariba ashtari

آغاز محکومیت فریبا اشتری، شهروند بهایی در زندان یزد

خبرگزاری هرانا – فریبا اشتری، شهروند بهایی ساکن یزد روز شنبه جهت سپری کردن محکومیت تعزیری دو ساله، راهی زندان مرکزی این شهر شد. وی چهارمین شهروند بهایی از مجموع بیست شهروند بهایی این استان است که حکم محکومیت وی به اجرا گذارده میشود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه مورخ دوم اسفندماه فریبا اشتری شهروند بهایی ساکن یزد برای سپری کردن حبس تعزیری دوساله، خود را به زندان مرکزی این شهر معرفی کرد. خانم اشتری علاوه بر محکومیت تعزیری دوساله به یکسال حبس تعلیقی نیز محکوم شده است.
لازم به یادآوری است وی چهارمین شهروند از بیست شهروند بهایی است که دادگاه انقلاب یزد، حکم محکومیت ایشان را به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در تشکل جامعه بهایی اجرایی کرده است. پیش از فریبا اشتری در طی هفته های گذشته، فرح باغی، نوید حقیقی و شهرام فلاح شهروندان بهایی دیگری بودند که جهت گذرانیدن حکم به ترتیب به زندان های یزد، اراک و کرمان منتقل شدند.

۱۳۹۳ اسفند ۴, دوشنبه

مشکل حنجره خواننده سرشناس پاپ باعث لغو کنسرت شد

خواننده موسیقی پاپ کشورمان در پی لغو کنسرت روز سه شنبه هفتم بهمن خود در شهر ایلام توضیحاتی را ارائه داد.
فرزاد فرزین با بیان اینکه برخورد با اقدامات فرهنگی نیازمند رویکرد فرهنگی است، توضیح داد: لازم است پیرامون برگزار نشدن کنسرتم در شهر ایلام که باعث سوءتفاهم هایی شده و با وجود اظهارات نادرستی که تهیه کننده کنسرت در ایلام و دیگر افراد درباره لغو کنسرت یاد شده با رسانه ها در میان گذاشته اند پاسخ لازم را بدهم و به مردم شریف ایلام بگویم که بنده به هیچ عنوان قصدی برای لغو بی دلیل کنسرتم در این شهر نداشتم.
وی ادامه داد: متاسفانه افرادی که به من اتهام لغو کنسرتم در ایلام را زده‌اند در برخی از گفتگوهایشان کاملا یک طرفه ماجرا را مطرح کردند در حالی که لازم بود اهالی رسانه برای صحت و سقم این اظهارات با من یا مدیر برنامه هایم تماس می گرفتند و اصل ماجرا را متوجه می شدند. با این حال من در روزهای آینده پیگیر کامل انعکاس اشتباه خبر لغو کنسرتم در ایلام هستم و تمایل دارم دوستان رسانه ای کمی با دقت بیشتر به انعکاس اخبار اقدام کنند.
این خواننده گفت: متاسفانه به دلیل حجم گسترده کنسرت‌هایم در طول این چند روز که واقعا مشکلات زیادی را برای حنجره ام فراهم کرد، شب گذشته این مشکل حادتر شد و به قدری برایم آزاردهنده بود که سریعا به پزشک مراجعه کردم و او اعلام کرد به دلیل این مشکل نمی توانم کنسرتم را برگزار کنم. تمامی مدارک پزشکی پیرامون این موضوع موجود است و می توانم در صورت نیاز نسبت به انتشار این مدارک اقدام کنم. بنابراین اینکه بخواهم به صورت دلخواهی و از روی مسائل شخصی کنسرتم را در ایلام لغو کنم به هیچ عنوان درست نیست. چرا که ما به تهیه کننده کنسرت در ایلام این موضوع را اطلاع داده بودیم. ضمن اینکه هم بنده و هم مدیر برنامه هایم و البته سایر افراد گروه کنسرت ایلام در دسترس کامل بودیم و اصلا نمی‌پذیریم که دوستان با ما تماس گرفته اند و ما در دسترس نبودیم.
فرزین افزود: حتی مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد هم وقتی متوجه موضوع شد بلافاصله با آقای سلیمان مدیر برنامه های من تماس می گیرند و پیگیر ماجرا می شوند که به وی نیز توضیحات لازم داده می شود و این قول هم به آقای ارجمند داده می شود تا دوستان متوجه شوند غیر از این موضوع چیز دیگری در میان نبوده است و اتفاقا تلفن هیچکس هم خاموش نبود.
این خواننده موسیقی پاپ در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان کرد: متاسفانه دلیل این را نمی فهمم که دوستان ماجرا را به سمت تهدید و شرایط قهری برده اند. نکته تاسف بار اینکه عده ای مشغول سمپاشی هستند و می‌خواهند با وارد کردن موضوع به مطبوعات و روزنامه ها کارهایی کنند که اصلا شایسته فرهنگ و هنر این سرزمین نیست. در حالیکه ما علاوه بر گزارش کامل ماجرا و تاییدیه دفتر موسیقی وزارت ارشاد توضیحات لازم را به دوستان داده بودیم حتی اعلام کردیم برای جبران این اتفاق ما آمادگی کاملی برای یک اجرای دیگر داریم که می توانست کنسرت روز چهارشنبه هشتم بهمن ماه باشد.
آمادگی اجرای کنسرت در ۸ بهمن
وی تصریح کرد: به طور حتم چنین اتفاقاتی برای هر خواننده ای در آستانه کنسرتش امری اجتناب‌ناپذیر است و ممکن است برای هر خواننده‌ای به وجود بیاید اما دوستان با گفتن مطالبی که سراسر کذب است ماجرا را جور دیگری در رسانه ها مطرح می کنند در حالیکه باید بیایند و به صورت قانونی با ما مذاکره کنند. من و گروهم جزو معدود نفراتی هستیم که حاضر شدیم در ایلام کنسرت بدهیم و من از مردم شهیدپرور و شریف ایلام به خاطر این اتفاق معذرت می خواهم اما بدانند که ما غیر از امروز که به توصیه پزشک اجرا را برای ما ممنوع کرده بوده، این آمادگی را  داریم که طبق مجوزهایی که از قبل صادر شده بود فردا با وجودی که شرایط خوبی به لحاظ جسمی ندارم در خدمت آنها باشیم.
فرزین در پایان گفت: به عنوان خواننده ای که همواره در خدمت مردم بوده و هستم از همه مردم عزیز ایلام سپاسگزارم که همواره بدون هیچ حاشیه ای همراه ما بودند و امیدوارم بتوانم پاسخگوی محبت آنها باشم.
زایا سلیمان مدیر برنامه های فرزاد فرزین هم در گفتگو با مهر با بیان اینکه مجوز کنسرت این خواننده برای روزهای هفتم و هشتم بهمن ماه صادر شده است، توضیح داد: اولا نظر من بر این بود که تهیه کننده کنسرت در ایلام قبل از رسانه ای کردن موضوع، مشکل را با ما مطرح می کردند و بعد به رسانه ای کردن اتفاق اقدام می شد. به هر صورت این تهیه کننده به قرارداد خود عمل نکرده و حتی یک شب کنسرت را که قرار بود روز هشتم بهمن ماه باشد و ما هم اعلام آمادگی کرده ایم، کنسل کرده است که من واقعا نمی دانم دلیل این رفتار چیست؟
وی در پایان عنوان کرد: خوشبختانه تمامی مجوزهای لازم برای برگزاری کنسرت روز هشتم بهمن توسط اماکن و دفتر موسیقی وزارت ارشاد صادر شده و تصور می کنم مردم عزیز ایلام موافق برگزاری این کنسرت در شهرشان باشند تا این کنسرت در شرایط خوبی تقدیم مخاطبان شود. البته بماند که ما در این مدت تهدید شدیم که اگر کنسرت را در روز هشتم بهمن ماه برگزار کنیم ممکن است با مشکلاتی مواجه باشیم اما من بازهم می گویم که گروه با وجودی که حنجره فرزاد فرزین اصلا در شرایط خوبی نیست اما این آمادگی را دارد که طبق قرار قبلی و البته عذرخواهی از برگزار نشدن کنسرت در تاریخ هفتم بهمن ماه از مردم، میزبان مخاطبان در کنسرت روز هشتم باشد.
شهر خبر

خوانندگان ایرانی درباره مشکلات و هزینه های برگذاری کنسرت میگویند

برگزاری و اجرای کنسرت، از جمله دغدغههایی است که بویژه در دهه هشتاد خورشیدی ذهن متولیان موسیقی کشور را مشغول کرد. در این مجال، اوضاع برگزاری کنسرتها، بویژه کنسرتهای موسیقی پاپ را در ۳ بعد قیمت بلیت، وضعیت سالنهای کنسرت و کیفیت صدابرداری را اجمالاً بررسی میکنیم. حمید حامی، علی لهراسبی، فرزاد فرزین و بهنام صفوی ما را در بررسی این ابعاد همراهی میکنند. گفتنی است که هر کدام از این خوانندگان پرطرفدار موسیقی پاپ کنسرتهای موفق و گرانقیمتی را در نیمه نخست امسال برگزار کردند.



  • بیقانونی بزرگترین آفت موسیقی کشور است

نخستین نکتهای که هنگام شنیدن خبر یک کنسرت در ذهن مخاطب شکل میگیرد، قیمت بلیت آن کنسرت است. با پر رونق شدن بازار کنسرتها، خاصه کنسرتهای پاپ و همچنین حضور خوانندههای مشهور، قیمت بلیت این کنسرتها در بالاترین سطح تقریباً همسطح کنسرتهای خارجی عرضه میشود!

ریشه این مسئله را باید در کجا جست؟ حمید حامی، نخستین خوانندهای است که به این پرسش پاسخ میدهد: «اصلیترین علت این مسئله را باید در بالا بودن هزینه اجاره سالنها و هزینههای نور و صدا جستوجو کرد؛ از سویی دستمزد نوازندهها روز به روز بالاتر میرود، بنابر این تهیهکنندهها به این فکر میافتند که با توجه به این شرایط آیا برگزاری کنسرت برای آنها سودی در بر خواهد داشت یا نه؟ تهیهکنندهای که برای یک شب سالن برج میلاد ۳۰ میلیون اجاره میپردازد و یا دستمزد بالای خواننده و نوازنده را پرداخت میکند، طبیعتاً قیمت بلیت را طوری تعیین میکند که سودی نصیبش شود. البته خوانندههایی که با گروههای ارزان قیمت کنسرتهای ارگانی را برگزار میکنند و همان کیفیت را در کنسرتهای جدی ارائه میدهند از این دایره خارج میکنیم اما برای من که به مخاطب احترام میگذارم و در کنسرت کوچکی مثل سالن اریکه حدود ۲۸ نوازنده و در کنسرت برج میلاد ۳۶ نوازنده و در کنسرت سعدآباد ۴۸ نوازنده استفاده میکنم طبعاً از وجود حامی و تهیهکننده قدرتمند باید استفاده کنم. البته من در کنسرت سعدآباد دستمزدم را پائین آوردم تا از نوازندههای بیشتری استفاده کنم، غافل از اینکه تهیهکننده همه این موارد را پیشبینی کرده بود. این نکته را فراموش نکنیم که متأسفانه به علت نبود یک قانون مدون، نوازندهها دستمزد خود را بالا میبرند و از آنجا که برخی از آنها احساس میکنند که تافته جدا بافتهای هستند، به اختیار خود دستمزد را تعیین میکنند و به علت اینکه تعداد نوازندههای خوب کم است به ناچار تهیهکنندهها و خوانندهها تن به این شرایط میدهند؛ حال آنکه در کشورهای اروپایی و حتی آسیایی نوازندهها دارای دستمزد ثابتی هستند. متأسفانه دنیای موسیقی در ایران بیقانون است و اگر قانونی گذاشته شود کسی خود را ملزم به رعایت آن نمیکند، از سویی به علت غیر قابل نظارت بودن قوانین، بهطور کلی اجرای آن ممکن نیست چرا؟ برای اینکه عوامل موسیقی احساس وابستگی به هیچ نهادی نمیکنند. مثلاً تهیه کننده کنسرت اخیر من دستمزد مرا نپرداخت و حتی پیش پرداخت اجاره سالن را که من پرداخته بودم برنگرداند.» علی لهراسبی که یکی از گرانترین کنسرتها را امسال برگزار کرد با اشاره به هزینه گزاف سالنهای کنسرت این مسئله را چنین ریشهیابی میکند: «در واقع دو دوتا ۴ تا کردن تهیهکنندهها این معضل را پدید آورده است. خوانندهها قرارداد ثابتی دارند و میتوانم به جرأت بگویم که دو سال است که این قرارداد تغییر نکرده است. یعنی از این گرانی بلیتها درآمد اضافهای نصیب خواننده نمیشود؛ بنابر این بسیاری از هواداران ما نمیتوانند در این کنسرتها شرکت کنند و از آنجا که غالباً از جوانان هستند و تمکن مالی ندارند این امکان از آنها گرفته میشود، حال آنکه مبلغ ۱۰۰ هزار تومان کنسرت من برای عدهای چندان بالا نیست. ما همه جا مدعی دوری از تجملگرایی هستیم اما برای افراد متمکن خدمات قائل میشویم، برای من که دوست دارم همه اقشار جامعه در کنسرتهایم باشند این مسئله غیر منطقی است؛ فقط عدهای که توانایی پرداخت آن هزینهها را دارند در سالنهای کنسرت حاضر شوند. متأسفانه ما در موسیقی رسمیت نداریم و به تبع آن تعادل هم نداریم. چندی پیش به کمک شهرداری کنسرتی در پارک آزادگان برگزار کردم، حدود ۱۵ هزار نفر تا ساعت ۱ شب منتظر شنیدن کنسرت نشسته بودند، خب این افراد نمیتوانند در کنسرتهای با کیفیت بالا شرکت کنند.»

در ادامه فرزاد فرزین که مثل علی لهراسبی یکی از گرانترین کنسرتها را برگزار کرده بود، بالا بودن هزینه سالنها را منطقی دانسته و این گونه ارزیابی میکند: «وجود این قیمت برای بلیتهای کنسرت غیر منطقی نیست؛ اگر بخواهیم شفاف برخورد کنیم باید به هزینههای کنسرتها دقیقتر توجه کنیم. حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان بدون led هزینه سالنی مثل برج میلاد است، ۷ میلیون تومان اجاره led هاست، بیش از ۴۰ میلیون تومان دستمزد خواننده و ارکستر برای دو سئانس در یک روز و با هزینههای تبلیغات حدود ۱۰۰ میلیون تومان باید یک تهیه کننده برای برگزاری کنسرت هزینه کند. خب با در نظر گرفتن این هزینهها و سودی که حاصل میشود، این قیمت بلیتها منطقی است. از طرفی در تهران خوانندهها بیش از ۲-۳ بار در سال نمیتوانند کنسرت برگزار کنند، بنابراین با در نظر گرفتن سود آنها این قیمت گران معقول است. ضمناً کنسرتهای من ترکیبی از نوازندهها و بازیگران است و دارای عوامل صحنه و کارگردان صحنه است که این شکل کنسرت در دنیا معمول است و برای نخستین بار در ایران من و گروهم از این روش استفاده میکنیم؛ بر همین اساس کنسرتهای من دارای هزینههای بالا و بالتبع بلیتهای گران است.»


  • سالنهای کنسرت ما غیراستاندارد است

وضعیت سالنهای کنسرت مسئله مهم دیگری است که نباید به سادگی از کنارش گذشت. آیا سالنهای کنسرت ما دارای استانداردهای لازم است؟ حمید حامی این سؤال را چنین پاسخ میدهد: «متأسفانه ما سالن استانداردی نداریم. در هیچ کدام از سالنهای کنسرت ما چیزی به نام بک استیج نیست و فقط یک اتاق عمومی هست که همه در آن رفت و آمد میکنند.

باز سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی از نظر آکوستیک و راحتی مخاطب مثل فضای مبلمان شده به استانداردها نزدیکتر است، اما کنسرت موسیقی پاپ در آنجا ممنوع است. به هر حال هزینه برج میلاد برابر هزینه سالنهای استاندارد خارجی که همه نوع امکانات را در اختیار مخاطب و عوامل اجرا میگذارد، است ولی امکانات آن یک چندم آن سالنها نیست. آقای شهرام ناظری این موضوع را بارها بیان کرد، ولی متأسفانه به حرف ایشان هم توجهی نشد.» علی لهراسبی این وضعیت را از منظری دیگر مینگرد: «اگر خبری درباره وجود تسهیلات ویژه برای مجریان کنسرت در سالنی مثل برج میلاد شنیدهاید، از درجه صحت ساقط است. برج میلاد فقط یک اتاق vip دارد که همیشه در حال پر و خالی شدن است و برای پذیرایی از میهمانان مورد استفاده قرار میگیرد. ما در هر کدام از کنسرتها از یکی از کارمندان برج خواهش میکنیم که اتاق کارش را در اختیارمان بگذارد تا بتوانیم خود را آماده اجرا نماییم.»

بهنام صفوی نیز با تأیید صحبت همکارانش میگوید: «به علت وجود نداشتن یک سالن استاندارد در ایران، باید توقع زیادی نداشته باشیم. به نظر من سالن برج میلاد فارغ از بحث نبود امکانات پشت صحنه، از امکان فضای آکوستیک نیز بیبهره است.

مثلاً در یک کنسرت حدود ۵ ساعت پیش از آغاز اجرا تست صدا میشود و با بازخوردهای صوتی مواجه میشویم، این بازخوردها با ورود مخاطب به سالن و شکسته شدن فضای آکوستیک تغییر میکند و باید به سرعت صدا تست شود. همین تغییر ناگهانی پیش از اجرا، باعث پائین آمدن کیفیت کار میشود.» اما فرزاد فرزین برخلاف موضوع گرانی بلیت این بار با همکارانش همرأی شده و میگوید: «سالنهای کنسرت ما بویژه سالن برج میلاد نقصانهای زیادی دارند و اصلاً سالن کنسرت نیستند. سن سالن برج میلاد نباید تا این اندازه پائین باشد، نباید مخاطب به سن نزدیک باشد. علاوه بر این موارد، کف استیج و همچنین فضای آکوستیک سالن دارای مشکل است. ولی آنچه داریم این است و کاری نمیتوانیم بکنیم، نمیتوانیم از کیفیت کارمان کم کنیم گرچه این کاستیها خواه ناخواه به وجود میآیند.»
  • صدابرداری دانش است نه تجربه

صدا و بهطور کلی جلوههای صوتی دیگر مسئله اساسی در کنسرت هاست که متأسفانه نادیده گرفته میشود و صدابرداران با پیشرفتهترین تجهیزات بدون در نظر گرفتن معیارهای علمی سکان صدابرداری کنسرتها را هدایت میکنند. سؤال اینجاست، آیا صدابرداران کنسرتها از دانش صدابرداری بهرهمند هستند و اگر چنین است میزان دانش آنها تا چه اندازه است؟ حمید حامی از منظر خود به این سؤال پاسخ میدهد: «اگر فیلم کنسرتهای خوانندگان خارجی را دیده باشید صدابردار پشت میکسر نشسته و پارتیتور تمام قطعات را مقابل خود گذاشته است و پیش از کنسرت همه آهنگها و کلاً موسیقی آن خواننده و نوازنده را شنیده تا به گوشش آشنا باشد، ولی با تمام احترامی که برای صدابرداران و نورپردازان قائلم متأسفانه هیچ اطلاعی از موسیقی جز آنچه در سالن میشنوند، ندارند. البته برخی از صدابرداران مثل صدابرداران استودیو پاپ موسیقیدان هستند، اما به علت وجود برخی روابط، بازار دست کسانی است که کوچکترین اطلاعی از علم موسیقی ندارند. متأسفانه به علت احساس نیاز نکردن، برگزاری دورههای صدابرداری جدی گرفته نمیشود و تنها برخی از کسانی که به این دانش علاقه دارند مثل مهدی سوحانی صدابردار استودیو پاپ برای پیگیری علمی مدتی است که در آلمان تحصیل میکند.»

علی لهراسبی نیز کیفیت صدابرداری را مطلوب نمیداند: «نور و صدا مهمترین مقوله در کنسرت هستند. سالن برج میلاد دارای بهترین تجهیزات صداست، اما کارشناسی در حد صفر است. سال گذشته من با ۱۴ دوربین HD و کرین ۱۰ متری کنسرتم را فیلمبرداری کردم، ولی به علت نامناسب بودن نور این فیلم با بدترین کیفیت ضبط شد و من هم با تمام هزینهای که کرده بودم فیلم را منتشر نکردم.

ما در طول کنسرت استرس صدا را داریم، برای اینکه متأسفانه کارشناس صدا نداریم. با همه احترامی که برای صدابرداران قائلم از افراد کارشناس خواهش میکنم رزومه این دوستان صدابردار را مطالعه کنند؛ متأسفانه اغلب این دوستان از دانش صدابرداری بیبهره هستند. اگر صدابرداری با علم و دانش هدایت شود، مطمئناً خروجی خوبی خواهد داشت و ما صدای خوبی دریافت خواهیم کرد و در نهایت بهترین اجرا را ارائه خواهیم داد.»

فرزاد فرزین که کنسرتش را متفاوت از دیگر همکارانش میداند نیز صدابرداری کنسرتها را غیر حرفهای میداند: «این نکته غیر قابل انکار است که صدابرداران ما اغلب تجربی هستند و دانش علمی ندارند، اما این یک سوی ماجراست؛ سوی دیگر زمانبر بودن این کار است. وقتی صدابردار ساعت ۱۱ میآید و تا ساعت ۲ سیمهای دستگاهش را میچیند، دیگر وقتی برای تست صدا باقی نمیماند. کمترین اهمیت را به صدا میدهند.

من برای کنسرت اخیر با صدابردار صحبت کرده بودم که از ساعت ۹ صبح کارمان را شروع کنیم، چون بخش نمایشی هم داشتیم، وقتی ساعت ۱۲ تماس گرفتم معلوم شد که تازه این دوستان کار وصل کردن سیمها را انجام میدهند. متأسفانه سازماندهی درستی وجود ندارد.»

بهنام صفوی آخرین اظهار نظر را درباره وضعیت صدابرداری در کنسرتها میکند: «مشکل عمدهای که علاوه بر تجربی بودن صدابرداران گریبان صدابرداری را گرفته، فکر تجاری این افراد است. متأسفانه تعداد افرادی که دانش صدابرداری دارند کم است و به علت نداشتن روابط اجازه فعالیت به آنها داده نمیشود. خب وقتی فکر غالب، کسب درآمد و تجارت باشد، هیچگاه به کیفیت مطلوب نخواهیم رسید.»


منبع : روزنامه ایران

آندرانیک، هنرمندی که مهر ورزید و بی مهری دید


آندرانیک آساطوریان، از آهنگسازان پیش‌کسوت موسیقی پاپ ایران، روز یکشنبه سوم اسفند ۱۳۹۳ در سن ۷۳ سالگی در لس آنجلس درگذشت؛ شهری که بیش از سی و پنج سال در آن زندگی می‌کرد.
این هنرمند چند سال با بیماری سرطان مبارزه می کرد.
زندگی و فعالیت‌ آندرانیک (آندو) در آمریکا مانند بسیاری از هنرمندان ایرانی هم نسل‌اش بدون برنامه ریزی پیشین صورت گرفت. او در سال ۱۳۵۶ برای تحصیل موسیقی فیلم راهی این کشور شده بود که رویدادهای ایران در پی انقلاب اسلامی، او را برای همیشه در ایالات متحده ماندگار کرد. او سازنده موسیقی و تنظیم کننده بسیاری از ترانه‌های مشهور موسیقی پاپ ایرانی است؛ "نفس" با شعری از شهیار قنبری و صدای گوگوش، "منو ببخش" با شعری از ایرج جنتی عطلایی و خوانندگی ابی و
 "سوگند" با شعری از لیلا کسری (هدیه) و
صدای هایده از جمله این ترانه‌ هاست.

آندرانیک و جریان تازه موسیقی پاپ در ایران

موسیقی پاپ ایرانی در دهه‌های پایانی پیش از انقلاب اسلامی در دو جریان اصلی در حرکت بود. نخست، ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر توسط استادان موسیقی ایرانی مانند علی تجویدی، همایون خرم و پرویز یاحقی ساخته می‌شد و با صدای خوانندگانی چون مرضیه، دلکش و پوران از رادیو به گوش مردم می‌رسید. ترانه‌هایی که موسیقی آنها بیشتر با همراهی ارکسترهای تک صدایی یا با هارمونی ابتدایی ارائه می‌شدند؛ به استثنای دوره‌ای که مرتضی حنانه کوشید با پشتوانه تحصیلات کلاسیک خود و با یاری ارکستر فارابی تنظیم پیشرفته‌‌ای از آثار ارائه دهد. سبک خوانندگانی که برای نمونه به آنها ارائه شد، در نسل بعد به شکل عمده از سوی گلپایگانی، حمیرا، مهستی، هایده و ... پی گرفته شد.
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمی‌شدند. در بسیاری از این ترانه‌ها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانه‌ای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی می‌توان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمی‌شود که کار در ایران ساخته شده است.
این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازه‌ای از آهنگسازان و ترانه‌سرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشم‌آذر، بابک افشار، حسن شماعی‌زاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیت‌های گسترده‌ای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتا شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانه‌ها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک می‌سپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه "نمیاد" با آهنگ حسن شماعی‌زاده و صدای گوگوش آغاز کرد.

آندرانیک و 'شش و هشت شیکاگویی'

فرید زولاند از چهره‌های سرشناس موسیقی پاپ ایرانی که بیش از سه دهه همکاری نزدیکی با آندرانیک داشت به بخش فارسی بی بی سی می‌گوید: «فضای تنظیم‌های آندرانیک بسیار مدرن بود. ضمن اینکه فرد باسوادی بود با موسیقی روز دنیا هم در تماس بود. در همان سالهای نخستین، تنظیم‌هایی داشت که به نام "شش و هشت شیکاگویی" معروف شده بودند. سازهای بادی را در سبک شیکاگویی به کار می‌برد ولی ریتم ترانه‌ها شش و هشت ایرانی بودند. این کار در آن زمان یک نوآوری در کار ترانه بود. همچنین بعدها شیوه کاربرد سازهای زهی توسط او در تنظیم ترانه "شقایق" (با صدای داریوش) بسیار مورد تقلید قرار گرفت.»
زولاند می‌افزاید: « آندرانیک در زمینه تنظیم کارها بسیار مستقل بود و در کار با خوانندگان بسیار تقلا می‌کرد تا یک نتیجه حرفه‌ای از کار به دست آید. شناخت اصلی او در ابتدا از موسیقی غرب بود ولی کم کم به موسیقی ایرانی هم نزدیک شد و نتیجه آنرا برای نمونه در همکاری‌هایش با هایده، ستار و معین می‌توانیم بشنویم».

انقلاب و سفری بی بازگشت برای آندرانیک

حدود یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، آندرانیک برای تحصیل در رشته موسیقی فیلم راهی آمریکا شد. سفر تحصیلی آندرانیک اما با پیروزی انقلاب به سفری بی بازگشت بدل شد. تاثیر تلخ آن در بسیاری از کارهای او در آن زمان شنیده می‌شود؛ "همخونه" از نخستین کارهای آندو در غربت بود که اردلان سرفراز شعر آنرا سروده بود و ویگن و هایده به صورت دوصدایی آنرا خواندند. ویدئوی این ترانه در استودیوی تلویزیون جام جم در لس آنجلس با تصویر نقشه ایران ضبط شد که صحنه‌های انقلاب و جنگ ایران و عراق در آن نمایش داده می‌شد.
آندرانیک اثری را نیز خودش به عنوان آهنگساز، تنظیم کننده و خواننده اجرا کرد؛ ترانه‌ای به نام "مادرم" که همایون هوشیارنژاد شعر آنرا سرود و رافی خاچاطوریان ویدئویی از آن تهیه کرد. "مادرم" یکی از غمگین‌ترین آثار اوست:
* ویدئوی ترانه "مادرم" با موسیقی و صدای آندرانیک (۱۹۸۳)
نام آندرانیک تقریبا در همه آلبوم‌های خوانندگان مشهور ایرانی در تبعید در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به عنوان آهنگساز یا تنظیم کننده دیده می‌شود. او همچنین در چند کنسرت بزرگ با خوانندگی داریوش، ابی، معین و شکیلا به عنوان سرپرست ارکستر روی صحنه ظاهر شد.

کناره گیری از لس‌آنجلس و پیوستن به مجاهدین

از سالهای میانی دهه ۱۹۹۰ آندرانیک از فعالیت در فضای موسیقی پاپ ایرانی در لس‌آنجلس تا حدی فاصله گرفت. نام او در فهرست تنظیم کنندگان ارکستر در کنسرت‌های مرضیه دیده می‌شود؛ برنامه‌هایی که به نفع سازمان مجاهدین خلق ایران در اروپا و آمریکا به روی صحنه ‌رفت.
همکاری آندرانیک با مجاهدین کمی بعد رسما از سوی این سازمان اعلام شد. آندو در برنامه‌‎های گوناگون این سازمان شرکت می‌جست و با خوانندگان مجاهدین همکاری نزدیکی را آغاز کرد. این موضوع در لس‌آنجلس باعث شد تا شماری از دوستان و همکاران آندرانیک از او فاصله بگیرند. او اما در تصمیم خود مصمم بود و تا همین اواخر سفرهای سالیانه خود به پاریس را برای پروژه‌های این سازمان انجام می‌داد.
در کالیفرنیا در زمانی که همراهی آندرانیک با خوانندگان سرشناس ایرانی کمرنگ‌تر می‌شد گروهی از جوانان علاقه‌مند به خوانندگی به سراغ او رفتند. امیر انصاری یکی از این جوانان بود که در سال ۲۰۰۵ آلبومی از ساخته‌های آندرانیک را با سروده‌های شهیار قنبری اجرا کرد. آلبوم دوم به دلیل بحران مالی در پی کپی‌های غیرقانونی آثار موسیقی منتشر نشد.

آزردگی‌های پی در پی در سال‌های پایانی

آندرانیک دست‌کم از سال ۲۰۰۷ با مشکلات جدی جسمانی درگیر بود. بسیاری از افرادی که با یاری او به شهرت رسیده بودند در این روزها آندو را فراموش کردند. این موضوع و همچنین فضای موجود در جامعه ایرانی در لس‌آنجلس آندرانیک را شدیدا آزرده خاطر کرد. در یکی از آخرین تماس‌های تلفنی که با او داشتم گفت: "بیشتر خوانندگان دیگر ترجیح می‌دهند که به جای کار با همکاران قدیمی‌شان، شعر و آهنگ مجانی از ایران بگیرند. اینکه آهنگساران و تنظیم کنندگانی که آنها را مشهور کرده‌اند باید چگونه زندگی کنند موضوعی است که دیگر اهمیت ندارد."
آندو همچنین آلبومی از کارهای خودش تهیه کرد که همه ترانه‌های آنرا هم خودش خواند. می‌گفت: "کسی نیست که اینها را بخوانَد". تنها یکی از ترانه‌های این آلبوم به صورت ویدئو منتشر شد. فرزاد محبی این ویدئو را ساخته بود. آندرانیک در گفتگویی با یکی از شبکه‌های پارسی‌زبان در لس آنجلس گفت، "فرزاد محبی این ویدئو را به خاطر علاقه به من و به رایگان تهیه کرده است چون من توان تهیه ویدئو از ترانه‌های این آلبوم را ندارم". در فضای ترانه‌های آلبوم "اسم منو صدا کن" اندوه عمیقی حس می‌شود.
فرید زولاند، آهنگساز، می‌گوید: «ظهور تکنولوژی، موسیقی ایرانی در غربت را با یک شکست بزرگ مواجه کرد. دیگر پشتوانه‌ای وجود نداشت که بتوان بر پایه آن کار کرد. این فضا و یک سری مسایل دیگر، آندو را بسیار گوشه‌گیر کرد.»
شبی در آوریل ۲۰۰۸ زمانی که برای یک پروژه‌ هنری در لس‌آنجلس مرا صمیمانه یاری می‌داد از او عذرخواهی کردم که مایه زحمت او شده‌ام. او گفت: "من باید از شما تشکر کنم که آمدید و مرا از تنهایی درآوردید. اگر نبودید الان من چه کاری داشتم که انجام دهم؟" من بدون اندیشیدن، کودکانه پاسخ دادم: "خب آهنگ می‌ساختید!" و آندو با تمام اندوهی که در دل داشت با تمام وجود خندید... امروز این خاطره عمیقا مایه دلخوشی است؛ خاطره‌ای از هنرمندی بزرگ که مهر ورزید و بی مهری دید.

خانه > بهداشت و محیط زیست > مرگ سالانه ۴۰۰۰ نفر در تهران بر اثر آلودگی هوا

alodegi.hava

مرگ سالانه ۴۰۰۰ نفر در تهران بر اثر آلودگی هوا

خبرگزاری هرانا – مهرداد بائوج لاهوتی عضو فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی با انتقاد شدید از عملکرد معصومه ابتکار از مرگ سالانه ۴۰۰۰ شهروند تهرانی بر اثر آلودگی هوا بصورت سالانه خبر داد.

به گزارش هرانا به نقل از فارس مهرداد بائوج لاهوتی عضو فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی با انتقاد شدید از عملکرد معصومه ابتکار با بیان اینکه کشور در بحث محیط زیست در میان جوامع بین‌المللی ۷۰ پله سقوط کرده است درباره حذف بودجه محیط زیست و انتقاد سکاندار این سازمان از مجلس، گفت: این بودجه قرار بود از محل مالیات بر ارزش افزوده شهرداری‌ها تأمین شود و پول دولت نبود.
وی با بیان اینکه در تهران در سال حدود ۴ تا ۵ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست می‌دهند، اضافه کرد: هم‌اکنون ۳ هزار مینی‌بوس و ۱۰ هزار تاکسی پیکان فرسوده در این کلان‌شهر تردد می‌کنند، وظیفه محیط زیست فقط این نیست که بگوید آلودگی هوا چه میزان است چرا که مسئولان متولی باید با قدرت چاره‌اندیشی کنند، بحث جان مردم در میان است.

۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه

حضور گلشیفته فراهانی در قسمت جدید فیلم «دزدان دریایی کارائیب»



گلشیفته فراهانی در قسمت جدید سری فیلم‌های «دزدان دریایی کارائیب» با عنوان «مردان مرده قصه نمی‌گویند» بازی خواهد کرد. تولید این فیلم مدتی است که در استرالیا آغاز شده است.
به گزارش هالیوود ریپورتر، همانند چند قسمت قبلی باز هم جانی دپ نقش «جک گنجیشکه» را در این فیلم ایفا خواهد کرد و البته خاویر باردم نیز عهده‌دار نقشی در «دزدان دریایی کارائیب ۵» خواهد بود.
جفری راش، کایا اسکودلاریو، برنتون توایتز و استفن گراهام نیز دیگر بازیگران این فیلم دنباله‌دار هستند و لوکیشن‌های آن هم در کویینزلند استرالیا خواهد بود.
اسپن سندبرگ و یواخیم رانینگ کارگردانی پنجمین قسمت از این مجموعه را به عهده دارند. «دزدان دریائی کارائیب» تاکنون ۳.۷ میلیارد دلار در دنیا درآمد داشته است و در زمره پرفروش‌ترین آثار سینمای جهان به شمار می‌رود.
«نفرین مروارید سیاه»، «صندوق مرد مرده»، «پایان جهان» و «سوار بر امواج ناشناخته» قسمت‌های دیگر این مجموعه هستند که بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ به نمایش درآمده‌اند.
هنوز مشخص نشده که گلشیفته فراهانی در فیلم جدید این مجموعه ایفاگر چه نقشی خواهد بود.
 
از این بازیگر جوان ایرانی که چندی پیش انتشار عکس‌های برهنه او در نشریه فرانسوی «اگوئیست» بازتاب‌های متفاوتی را به‌خصوص در فضای مجازی و رسانه‌های ایرانی برانگیخت، در ماه‌های گذشته فیلم سینمایی «اکسدوس؛‌ خدایان و پادشاهان» به کارگردانی ریدلی اسکات در بسیاری از کشورهای دنیا به اکران عمومی درآمد.
این فیلم که گلشیفته در آن نقش بسیار کوتاهی را عهده‌دار بود،‌ روایتی تازه از ماجرای «موسی» و خروج او و قوم بنی اسرائیل از مصر را به تصویر می‌کشید.
فیلم ریدلی اسکات توفیق چندانی در گیشه به‌دست نیاورد و با فروش ۶۴ میلیون دلاری در سینماهای آمریکای شمالی،‌ در قبال تولید ۱۴۰ میلیونی‌اش با یک شکست تجاری روبرو شد.
 از دیگر فعالیت‌های گلشیفته فراهانی در سال یکی دو سال اخیر می‌توان به بازی در نقش کوتاهی در فیلم فرانسوی «بهشت»،‌ ایفای نقش در یک فیلم فرانسوی دیگر با نام «نفس من»، بازی در فیلم «گلاب» ساخته «جان استوارت» بر مبنای خاطرات مازیار بهاری در کنار «گائل گارسیا برنال» و شهره آغداشلو اشاره کرد.
او همچنین در فیلمی با عنوان «آلتامیرا» در کنار آنتونیو باندراس هم ایفای نقش کرده است. این فیلم محصول مشترک فرانسه و اسپانیا است و به زبان انگلیسی تولید می‌شود.
«آلتامیرا» یک درام تاریخی است که کارگردانی آن را «هیو هادسن» بر عهده داشته است. آقای هادسن پیش از این، چند فیلم سینمایی از جمله «ارابه‌های آتش» را کارگردانی کرده که برای آن نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی هم شده است.

در فیلم جدید «هیو هادسن»، گلشیفته فراهانی در نقش «کانچیتا»، ‌همسر آنتونیو باندراس بازی کرده است؛ ‌این فیلم، داستان واقعی کشف تعدادی از نقاشی‌های پیش از تاریخ را در یک غار توسط دختری ۹ ساله به نام ماریا و پدرش (آنتونیو باندراس) که یک باستان‌شناس آماتور است، روایت می‌کند.
این غار که «آلتامیرا» نام دارد تاریخ بشریت را دگرگون می‌کند و البته این کشف بزرگ، ‌مخالفین زیادی از جمله برخی متولیان کلیسا را با خود به همراه دارد.
اما غیر از بازی در فیلم «آلتامیرا»، گلشیفته فراهانی یک فیلم فرانسوی دیگر را هم در نوبت دارد تا در آن بازی کند. او قرار است در فیلم «دو دوست» به کارگردانی «لوئیس گارل» به عنوان بازیگر حضور پیدا کند.
این فیلم، ‌اولین ساخته «لوئیس گارل» خواهد بود که پیش از این به عنوان بازیگر در تعداد زیادی فیلم از جمله «رویایی‌ها» ساخته «برناردو برتولوچی» بازی کرده است.

نيروی انتظامی: برپايی تجمع در شب چهارشنبه آخرسال ممنوع است



تقی مهری، رييس پليس پيشگيری نيروی انتظامی ايران، روز يکشنبه سوم اسفندماه گفته است که برپايی تجمع برای برگزاری «آيين چهارشنبه سوری» ممنوع است و نيروهای انتظامی اجازه برگزاری تجمع در اين روز را نمی دهند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، رييس پليس پيشگيری ناجا گفته است: برپايی تجمع برای برگزاری آيين چهارشنبه سوری ممنوع بوده و اجازه اين کار داده نمی‌شود. »
تقی مهری تاکيد کرده است:« در سال جاری نيز همانند هر سال نيروی انتظامی با افرادی که بخواهند برای ديگران مزاحمت ايجاد کرده و معابر اصلی را مسدود کنند، برابر قانون رفتار خواهد کرد.»
 رييس پليس پيشگيری ناجا تصريح کرده است:«در سال جاری نيز با توجه به نزديک‌شدن به چهارشنبه آخرسال برنامه‌های خاصی برای پيشگيری از ورود مواد محترقه خطرناک که موجب آسيب به نسل جوان کشور می‌شود را در دستور کار داريم.»
طی سال های اخير با نزديک شدن به پايان سال خورشيدی مقام های قضایی و انتظامی ایران همواره در خصوص برخورد با تجمع کنندگان مراسم چهارشنبه سوری هشدار داده اند.مراسم چهارشنبه سوری در ايران هر ساله در حالی برگزاری می شود که علاوه هشدار پليس، شماری از روحانيون بلندپايه ايران برگزاری مراسم چهارشنبه سوری را غيراسلامی می دانند و از مردم می خواهند که از شرکت در اين مراسم خودداری کنند. علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی نيز پيشتر در سال ۱۳۸۸ فتوايی منتشر کرد که در آن آمده بود که مراسم چهارشنبه سوری «علاوه بر آنکه هيچ مبنای شرعی ندارد، مستلزم ضرر و فساد زيادی است که مناسب است از آنها اجتناب شود.»

مجلس ایران مبلغ خرید سربازی را ۱۰ تا ۵۰ میلیون تومان تصویب کرد

مجلس ایران مبلغ معافیت مشمولان سربازی را از ۱۰ میلیون تومان تا ۵۰ میلیون تومان تصویب کرد.
به این ترتیب، برای اولین بار در بیش از یک دهه گذشته، مشمولانی که بیش از هشت سال غیبت داشته‌اند می‌توانند با پرداخت جریمه از سربازی معاف شوند.
مبلغ تعیین شده برای جریمه، یا در واقع خرید سربازی، برای مشمولان با مدرک تحصیلی زیردیپلم ۱۰ میلیون تومان، دیپلم ۱۵ میلیون تومان، فوق دیپلم ۲۰ میلیون تومان، لیسانس ۲۵ میلیون تومان، فوق لیسانس ۳۰ میلیون تومان، دکترا ۳۵ میلیون تومان، دکترای پزشکی ۴۰ میلیون تومان و پزشکان متخصص و بالاتر ۵۰ میلیون تومان است.
مشمولان متاهل پنج درصد تخفیف خواهند گرفت. برای هر فرزند هم پنج درصد از کل جریمه کم خواهد شد.
بر اساس بودجه پیشنهادی، دولت انتظار دارد سال آینده تا سقف هزار میلیارد تومان از محل جریمه مشمولان سربازی، درآمد کسب کند و این پول برای "تقویت بنیه دفاعی نیروهای مسلح" صرف شود.
هنگام تصویب بند مربوط به مشمولان غایب در لایحه پیشنهادی، نادر قاضی‌پور، نماینده ارومیه که مخالف خرید خدمت سربازی است، گفت "همه باید به سربازی بروند و جریمه آن کار صحیحی نیست."
مهدی کوچک‌زاده، نماینده تهران، مخالف اصل تعیین جریمه نبود اما اعتقاد داشت جریمه‌ها نباید برای افراد مختلف بر اساس شرایط تحصیلی و سنی آنها متفاوت باشد.

پرداخت پول برای خرید سربازی در دهه هفتاد خورشیدی نیز اجرا شد. گزارش شده نزدیک به ۳۶۰ هزار نفر با پرداخت پول از خدمت سربازی معاف شدند.
تصمیم ستاد کل نیروهای مسلح ایران شامل متولدین فروردین ۱۳۴۴ تا اسفند ۱۳۶۷ می‌شود. به گفته ستاد کل نیروهای مسلح ایران در حال حاضر حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در ایران از سربازی غیبت کرده‌اند.

۱۳۹۳ اسفند ۲, شنبه

اجرای گروه آمریکایی در تالار وحدت

بخش بین‌الملل جشنواره امسال اگرچه رونق سال گذشته را نداشت، اما یک اجرای خارج از جدول، نگاه‌ها را متوجه این بخش کرد.
در حالی که در جدول برنامه‌های جشنواره موسیقی فجر نامی از حضور هیچ‌گروه آمریکایی به میان نیامده است، در آخرین روز جشنواره یک گروه جاز آمریکایی با نام "انیمیشن" به اجرای برنامه پرداخت. گروهی که دریافت چند جایزه گرمی را در کارنامه خود دارد و سرپرست آن از نوازندگان برجسته ساز ساکسیفون در منطقه دالاس و کارولینای شمالی است.
علی مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد، حسن ریاحی دبیر جشنواره و لوریس‌چکناوریان و دو گروه موسیقی پالت و دنگ‌شو از جمله بینندگان این برنامه بودند. آقای مرادخانی چندی قبل سفری به آمریکا داشت که با انتقاد محافل منتقد دولت و وزارت ارشاد روبرو شد.
این نخستین بار است که در سی سال گذشته یک گروه موسیقی آمریکایی در جشنواره موسیقی فجر به اجرای برنامه می‌پردازد.
سایت انجمن موسیقی ایران نیز در گزارشی از این اجرا که پنج‌شنبه شب (۳۰ بهمن) در تالار وحدت برگزار شد، به سخنان باب بلدن، سرپرست گروه ونوازنده ساکسیفون سوپرانو اشاره کرد که،از اجرای گروهش در شیراز، اصفهان و چند شهر دیگر ایران خبر داد. او در این سخنان از سفر خود و گروه به ایران ابراز رضایت کرد و گفت که به زودی "اجراهای خود و گروه انیمیشن را روی یوتیوب قرار خواهد داد."

ممانعت از اجرای پری ملکی

در میان اجرای گروه‌های موسیقی بانوان اتفاق نادری رخ نداد، اما ممانعت از روی صحنه رفتن پری ملکی، سرپرست و خواننده همراه گروه خنیا از جمله مشکلاتی بود که در اجرای موسیقی این گروه بروز کرد.
خانم ملکی که در ۲۰ سال گذشته و تقریبا بدون مشکل خاصی به همراه یک همخوان مرد با گروه خنیا به اجرای برنامه می‌پرداخت، به نوشته سایت "موسیقی ما" در اجرای نخستین روز جشنواره در تالار شمس و نیز اجرای گروه در کرج، "مانند بقیه تماشاگران به تماشای کنسرت گروه خود نشست و اجازه به صحنه آمدن پیدا نکرد."

برگزیدگان جشنواره موسیقی فجر

در اختتامیه سی‌امین جشنواره موسیقی فجر ابتدا از ابراهیم قنبری‌مهر (پیشکسوت سازسازی)، محمدعلی بهمنی (شاعر و ترانه‌سرا)، فخر‌الدین فخرالدینی (عکاس)‌ و اردشیر کامکار (نوازنده کمانچه ونواپرداز) تجلیل شد و سپس برگزیدگان بخش‌های مختلف معرفی شدند.
در بخش آهنگسازی موسیقی کلاسیک غیرایرانی (هومن رف رف)، آهنگسازی ایرانی (محمدرضا عموجوادی)، گروه‌نوازی کلاسیک ایرانی (همنوازان ایران از شیراز)، گروه‌نوازی کلاسیک غیرایرانی (ارکستر پاسارگاد از تهران)، آواز جمعی (آوای ماهان از تهران)، و در بخش پایان‌نامه (امیرحسین رمضانی و مریم شریف‌زاده از تهران به‌طور مشترک) اول شدند.
از نکات حاشیه‌ای این بخش انتقاد یکی از برگزیدگان از رها شدن بعد از ایام جشنواره است. محمدهادی عیان‌بر که نفر دوم بخش آهگنسازی کلاسیک غیر ایرانی بود گفت که سه‌ دوره برگزیده جشنواره موسیقی فجر بوده است و "قرار بود انجمن نخبگان تشکیل شود که این اتفاق نیفتاد و در نهایت بعد از دریافت جایزه به حال خود رها شدیم."
در دو دهه گذشته ، چه در دولت آقای روحانی و چه زمان دولت آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد، به برگزیدگان، وعده‌هایی برای حمایت آنان بعد از جشنواره داده شده است که در عمل عمده این وعده ها هیچگاه تحقق نیافت و بعد از اتمام جشنواره به فراموشی سپرده شد.
انتصاب محمدعلی بهمنی به عنوان دبیر شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد از دیگر نکات خبری مراسم اختتامیه بود. او به جای مشفق کاشانی نشست که ماه گذشته در ۹۰ سالگی در گذشت.

جشنواره موسیقی فجر؛ انتقاد وزیر از منتقدان، اجرای گروه آمریکایی و محدودیت برای زنان

مراسم اختتامیه سی‌امین جشنواره موسیقی فجر فرصتی فراهم آورد تا علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به انتقادهای چند مدت اخیر درباره تک‌خوانی و همخوانی زنان و فعالیت‌های موسیقی زیر نظر وزارت ارشاد پاسخ گوید و نیز از راه‌اندازی ارکستر سمفونیک و ملی در چند ماه آینده خبر دهد.
بر اساس گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آقای جنتی که جمعه‌شب (یکم اسفند) در تالار وحدت سخن می‌گفت با دفاع از عملکرد مدیران زیرمجموعه‌‌اش و اشاره به کار کارشناسی شورای شعر و ترانه بر مضمون و محتوا و فرم آثار ارسالی، منتقدان را به "سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم" متهم کرد که به زعم او "باطرح مسائل تحریف‌شده، دروغی و جعلی، احساسات مردم متدین را تحریک می‌کنند."
او به بحث‌های اخیر درباره تک‌خوانی زنان اشاره کرد و ضمن تفکیک بین دیدگاه‌های برخی مراجع و گروهی که او از آنها با عنوان " برخی گروه‌های خودسر " یاد کرد گفت: "اکثر این افراد ، عناصر نورسیده‌ای هستند که اطلاعات ما نسبت به آنها در بسیاری از زمینه‌ها از جمله مذهب، هنر و موسیقی بیشتر است" و سپس با تاکید به مدیران زیرمجموعه‌اش در رعایت قانون گفت: "تسلیم برخی گروه‌های خودسر نمی‌شویم."
او در عین حال گفت که برای نظرات مراجع تقلید احترام قائل است و دغدغه‌ها و نگرانی‌های دینی آنها را درک می‌کند.
در چند هفته اخیر چند تن از مراجع قم نه تنها با تک خوانی زنان مخالفت کردند که حتی مخالفت خود را با اجرای موسیقی نوازندگی و همخوانی زنان نیز ابراز داشتند و به انتقاد مستقیم از آقای جنتی پرداختند.

تامین ۴۰ درصد بودجه ارکستر سمفونیک

آقای جنتی همچنین به وضعیت ارکستر سمفونیک و ملی پرداخت و گفت که در یک سال گذشته تمامی تلاشش را صورت داد که دستور رئیس جمهور مبنی بر راه‌اندازی این دو ارکستر را اجرایی کند،‌ اما رایزنی‌های او با سازمان برنامه و بودجه تنها ۴۰ درصد بودجه مورد نیاز را نصیب این ارکستر کرد.
او گفت که ارکستر سمفونیک تهران تا پایان سال اجرایی خواهد داشت و ارکستر ملی نیز در دو سه ماه بعد از عید اجرای برنامه خواهد کرد.
پیش از این در خبرگزاری‌ها اعلام شده بود که ارکستر سمفونیک تهران در اختتامیه جشنواره موسیقی فجر سرود جمهوری اسلامی را به صورت زنده اجرا خواهد کرد، اما در مراسم جمعه‌شب این سرود از بلند‌گوهای تالار پخش شد و خبری از حضور ارکستر سمفونیک نشد.
جشنواره موسیقی فجر در طول برگزاری با حاشیه ها و خبرهایی همراه بود که برخی از آنها را در زیر می خوانید.

علی شریعتی، فعال مدنی در ایران 'در اختیار وزارت اطلاعات است'

علی شریعتی، فعال سیاسی و مدنی که روز چهارشنبه، ۲۹ بهمن، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود، در تماسی تلفنی با خانواده‌اش گفته است که در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می‌برد.
براساس گزارش‌ها از ایران، اغلب افرادی که تحت بازداشت وزارت اطلاعات آن کشور قرار می‌گیرند، به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل می‌شوند و به همین دلیل، این بند امنیتی، به بند وزارت اطلاعات معروف است.
روز چهارشنبه گذشته گزارش شد که "گروهی لباس شخصی" آقای شریعتی را در منزلش بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند.
سایت کلمه، نزدیک به رهبران معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، در گزارشی از بازداشت آقای شریعتی نوشته است که این، اولین‌بار از زمان آغاز ریاست‌جمهوری حسن روحانی است که وزارت اطلاعات ایران یک فعال مدنی را بازداشت می‌کند.
هنوز مشخص نیست که آقای شریعتی به چه اتهامی بازداشت شده است.
او پیش از این در بهمن سال ۱۳۸۹ نیز بازداشت و به یک سال زندان محکوم شده بود.