
در انبوه خبرهای پراکنده درآخرین
روزهای سال گذشته سخنی نیز از بازسازی و مدیریت تازه ارکستر سمفونیک تهران
به میان آمده بود. از آنجا که از آغاز انقلاب هر سال خبرهای مشابه نادرستی
انتشار یافته است این خبر دیگر توجه کسی را جلب نکرده است.
در میان بنیادهای موسیقایی در ایران جسم رنجور ارکستر سمفونیک تهران بیش از همه آسیب دیده است.ارکستری که حدود ۹۰ سال پیش به همت پرویز محمود شکل گرفته و بعد با کوشش و پشتکار مرتضی حنانه و حشمت سنجری رشد کرده و بعد با تکیه بر نیروی جوانترها، میرفت که خود را به سطح ارکسترهای جهانی برساند، در سالهای پس از انقلاب توانایی های خود را از دست داده و تازهترین قطعات در رپرتوارش سرودهای جمهوری اسلامی شده بود.
تنها اوورتور اگمونت و شهرزاد و شبی بر فراز کوه سنگی به عنوان یادگاری در لیست رپرتوار باقی ماند.
با این همه باید قدرشناس همت و توجه جوانان عضو ارکستر بود که از تلاشی کامل آن جلوگیری کردند و هر از گاهی یادی و نامی از آن به میان آوردند. بدنه ارکستر که باقی مانده بود کار بازسازی را در آینده آسانتر میکرد.
شمار دفعاتی که ارکستر در سی سال اخیر تجدید سازمان داده و رهبر تازه برای خود برگزیده از ده بار فراتر رفته است. در میان نامزدهای رهبری ارکستر در این سالها، چهره های آشنای جوان و میان سال را می بینیم که دو سه تن از آنان در مسابقه برنده نیز شده و هر کدام از یک تا سه ماه چوب رهبری را به دست گرفتهاند.
از مطربی تا رهبری
همه آنان ولی شرایط سخت زندگی فرهنگی در ایران را تاب نیاورده و عطای رهبری را به لقایش بخشیده اند. علی رهبری که در برونمرز آلکساندر رهبری نامیده می شود از نظر سابقه تحصیل و کار و رپرتوارهای گستردهای که در آستین دارد، در صدر همه اینان جای دارد که حالا دوباره رهبری این ارکستر را برعهده می گیرد.
رهبری رهبر توانایی است و تاکنون که در دهه هفتم عمر خود به سر می برد، بیش از صد و بیست ارکستر معتبر اروپایی را رهبری کرده و ارکستر سمفونیک تهران را نیز خیلی خوب می شناسد. با محدودیتها آشناست و با توجه به همه خصوصیات، مناسبترین رهبر برای ارکستر در شرایط ویژه امروز است.
این شرایط ویژه که زیر تاثیر تحولات سیاسی- فرهنگی پدید آمده راه را برای قبولاندن ارزشهای کار ارکستر و ضرورت رشد و گسترش آن هموار ساخته است. در دعوای مجوز کنسرت ها، آخرین حرف وزیر ارشاد این بوده است که برگزاری کنسرتها سبب شادی و شادابی جامعه شده است.
رهبری باید پیش از آن که سیاست دیگری اتخاذ شود، برنامه تازه خود را برای پیشرفت ارکستر سمفونیک به او بقبولاند. بودجه مناسبی از او بخواهد که تنگدستی نوازندگان و دستمزدهای نازل از مهمترین دغدغه های ارکستر است. همه آن ها که در سالهای اخیر به رهبری ارکستر رسیده اند، بزرگترین مشکلات ارکستر را ناشی از بودجه نازل آن می دانند.
رهبری در این میان بهتر از دیگران معنای فقر و تنگدستی را می داند. او از لایه های تنگدست جامعه برخاسته و به قول خودش از مطربی به رهبری رسیده است. خوب می داند که فقر با اهل موسیقی چه می کند و شیوههای رویارویی با آن را میشناسد. او باید و میتواند برای اداره ارکستر بودجهای مناسب طلب کند و با برقراری نظم، سر و سامانی به حسابداری ارکستر ببخشد. اینها پیش زمینههایی است که با توجه به آنها میشود به موفقیت رهبری امیدوار شد.
خدمت بزرگ
طبعا از رهبری که خود آهنگساز نیز هست میتوان انتظار داشت که در محتوای ارکستر نیز دگرگونیهایی پدید آورد. در تنوع رپرتوار بکوشد و مهمتر از آن جایی گسترده برای اجرای آهنگسازان ایرانی پیشبینی کند.در جمع موسیقیدانان پیشرو به تعدادی از نامآوران بر میخوریم که حسرت اجرای آثار خود را دارند. جمهوری اسلامی طبعا هیچ سودی از حمایت آنها به دست نمی آورد، پس فراموششان می کند. در رپرتوار ارکستر موسورسکی و دِورژاک جایی ثابت و همیشگی خود را دارند ولی از سنجری و حنانه و دهلوی و خود همین آقای رهبری در رپرتوار خبری نیست.
رهبری می تواند آهنگسازان پیشرو ایران را نیز نمایندگی کند و در راه اجرای مستمر آثار آنان بکوشد. آثار پیشرو تا نواخته نشود ارزشهای خود را نمی نمایاند. در پی همین اجراهاست که زیبایی هایشان برملا می شود.
رهبری ده پانزده سال پیش در راه مبارزه با این تبعیض خود در اتریش ارکستر فیلارمونیک ایران را بنیاد کرد که متاسفانه پس از نخستین ضبط از هم پاشید. حالا رهبری همان انرژی و حرارت را می تواند در نوسازی ارکستر سمفونیک تهران خرج کند.
رهبری بهتر است به جای پروراندن طرحهای عجیب و غریب و تقاضای اجرای آنها از مقامات روحانی جمهوری اسلامی، به داد ارکستر سمفونیک تهران برسد. او اگر چنین کند بزرگترین خدمت خود را به جامعه فرهنگی ایران عرضه کرده است. شاید علی رهبری مثل بیشتر همتایان خود در جهان در رویارویی با نگاه انتقادی دلگیر شود، ولی در آینده درخواهد یافت که این انتقادها تا چه حد در موفقیت او تاثیرگذار بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر